بند و بست

بند و بست یکی از مفاهیم مهم در روابط اجتماعی و اقتصادی است که به نوعی توافق یا قرارداد غیررسمی بین افراد یا گروه‌ها اشاره دارد. این واژه معمولاً در زمینه‌هایی به کار می‌رود که در آن‌ها افراد به خاطر منافع مشترک یا اهداف خاص، توافقاتی را به صورت غیررسمی برقرار می‌کنند. بند و بست می‌تواند در زمینه‌های مختلفی از جمله تجارت، سیاست و حتی روابط شخصی مشاهده شود. این نوع توافقات ممکن است به شفافیت و صداقت در روابط آسیب برساند، چرا که معمولاً در سایه‌های پنهان و بدون نظارت رسمی انجام می‌شود. در برخی موارد، بند و بست می‌تواند به ایجاد فرصت‌های جدید و همکاری‌های موثر منجر شود، اما در عین حال می‌تواند به فساد و بی‌اعتمادی نیز دامن بزند. بنابراین، آگاهی از تبعات بند و بست و تلاش برای ایجاد روابط شفاف و رسمی، امری ضروری به نظر می‌رسد. در نهایت، باید توجه داشت که موفقیت در هر نوع همکاری نیازمند صداقت و رعایت اصول اخلاقی است.

لغت نامه دهخدا

بند و بست. [ ب َ دُ ب َ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) آنچه از آهن وجامه و جز آن را بهم بندند. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- بند و بست بودن؛ بسته بودن.مقفل بودن. ( فرهنگ فارسی معین ).
|| مجازاً توطئه. ساخت و پاخت. ( فرهنگ فارسی معین ).ساختن دو کس با یکدیگر بضرر دیگری. ساخت و پاخت و تبانی. || قرارداد ( باج و خراج). ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || ترتیب. انتظام. ضبط و ربط. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ). || استواری. ( ناظم الاطباء ). استواری. محکمی. ( فرهنگ فارسی معین ). || تدبیر. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). || آراستگی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(بَ دُ بَ )(اِمر. )۱ - توطئه، ساخت و پاخت، دست به یکی کردن. ۲ - ترتیب، انتظام.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - قرار داد ( باج و خراج ). ۲ - ترتیب انتظام ضبط و ربط. ۳ - استواری محکمی. ۴ - تدبیر. ۵- توطئه ساخت و پاخت. یا بند و بست بودن. ۱ - بسته بودن. ۲ - مقفل بودن.
ساخت وپاخت، توطئه

ویکی واژه

توطئه، ساخت و پاخت، دست به یکی کردن.
ترتیب، انتظام.

جملاتی از کلمه بند و بست

مهر من نیستی اگر نه امی خسته بند و بسته زندان
سیل از کهسار آمد پر شتاب بند و بست پشته و پل شد خراب
دلبر علاف سودایش مرا دلخسته کرد عاشقان را چون علف آورد بند و بسته کرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم