خانهداری به مجموعه فعالیتهایی اطلاق میشود که به مدیریت امور خانه مربوط میشود. این فعالیتها شامل نگهداری از خانه، آشپزی، شستوشو، مراقبت از نوزاد، باغبانی و خرید میباشد. زنی که بهطور اصلی به خانهداری مشغول است، زن خانهدار نامیده میشود و مردی که این حرفه را دنبال میکند، مرد خانهدار خوانده میشود. در سالهای اخیر، در ایران تلاشهایی صورت گرفته تا خانهداری بهعنوان یک شغل شناخته شود و زنان خانهدار تحت پوشش بیمه قرار گیرند. خانهداری یکی از مصادیق تقسیم کار بر اساس جنسیت است. در این نوع تقسیم کار، از زنان و مردان انتظار میرود که تنها به انجام وظایف خاصی که از پیش تعیین شدهاند، بپردازند و این انتخاب به اختیار خودشان نیست. در این چارچوب، زنان به عنوان مسئولان کارهای خانه و تربیت فرزندان شناخته میشوند، که این فعالیتها عموماً بدون درآمد هستند. به همین دلیل، آنها از نظر مالی به مردان وابسته میشوند و دسترسی به منابع مالی مستقل نخواهند داشت.
خانه دار
لغت نامه دهخدا
خانه دار. [ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) با کفایت. میانه رو. درست خرج. ( ناظم الاطباء ). مقتصد. کدبانو. کیوانو. چون: رقیه زنی خانه دار است، یعنی اداره امور خانه خود را بخوبی انجام میدهد. زنی که مواظبت بکارهای خانه خود میکند. || مالک خانه. ( غیاث اللغات ). رب البیت
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] ماهر در انجام کارهای خانه(زن ).
۳. صاحب خانه.
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{housekeeper} [گردشگری و جهانگردی] شخصی که مسئولیت نظافت و آراستن اتاق ها و راهروهای مهمان خانه/ هتل را بر عهده دارد
{housewife, homemaker} [مطالعات زنان] زنی که شغل اصلی او مراقبت از خانواده است و هیچ گونه مزدی در برابر کاری که در خانه انجام می دهد، نمی گیرد
دانشنامه عمومی
ویکی واژه
کسی که به کارهای خانه پردازد، زنی که امور خانه را با نظم و اقتصاد اداره کند.
جملاتی از کلمه خانه دار
یکی خانه دارم در ایوان شگفت کزین برتو را ندازه نتوان گرفت
من شتر را مالکم ای نیکمرد خانه دارد مالکی یکتا و فرد
بدیدم یکی مرد بی هر دو دست بر پرده ی خانه دارد نشست