مصدر بقل در زبان عربی بهصورت بَقَلَ یَبقُلُ به کار میرود. این واژه در منابع معتبر لغوی همچون اقرب الموارد و متن اللغة به معنای ظاهر شدن و پدیدار گشتن است. همچنین، در کاربردهای دیگر، بهویژه در اشاره به رویش گیاهان و سرسبزی زمین نیز به کار میرود. این واژه در مفهوم دوم، به سبز شدن زمین و روییدن نباتات در آن اشاره دارد. بر پایهٔ منابعی چون قرب الموارد و آنندراج، بقل به معنی رویانیدن گیاه از سوی زمین یا سبز و خرم شدن آن است. همچنین، در برخی کاربردها، به سبز شدن گیاه شورهزار (شورهگیاه) نیز گفته میشود که در متونی چون متن اللغة و اقرب الموارد به آن اشاره شده است. در نقش اسم نیز به کار میرود و به هر گیاهی گفته میشود که زمین به واسطهٔ آن سبز و پوشیده از نباتات میگردد. جمع این واژه در عربی به صورتهای ابقال و بُقول آورده شده است که در فرهنگهایی مانند ناظمالاطبا ثبت شدهاند.
بقل
لغت نامه دهخدا
جملگی گفتند با موسی ز آز
بقل و قثاء و عدس سیر و پیاز.مولوی. || هندبا. ( از تذکره انطاکی ). و رجوع به بقل دشتی شود. || سالاد. مخلوطی از گیاهان ادویه زده. ج، بقول. ( دزی ج 1 ص 103 ).
- بقل الروم؛ رجوع به بقلة الذهبیة در ترکیبات بقلة شود.
بقل. [ ب َ ] ( ع اِ ) تره و سبزه بهار که از تخم روید نه از بیخ. یکی آن بقلة. ج، بقول. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). تره. ( صراح ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ( نصاب ). تره. ج، بقول. ( مهذب الاسماء ). تره که پخته نانخورش سازند. ( غیاث اللغات ). تره و سبزه ای که از تخم روید نه از بیخ. جمع لفظ مذکور بقول و جمعالجمع بقولات است. ( فرهنگ نظام ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. تره بار.
۳. دانه.
۴. میوه.
۵. آنچه از بذر بروید نه از ریشۀ ثابت.
فرهنگ فارسی
( اسم ) هر گیاهی که زمین بدان سبرگردد اسم عام سبزیها و علوفه های خوراکی سبزی تره. جمع: بقول. نسب: بقلی
تره و سبز. بهار که از تخم روید نه از بیخ. یکی آن بقله جمع بقول. تره جمع بقول. تره که پخته نانخورش سازند.
دانشنامه عمومی
دانشنامه اسلامی
سبزی راغب گوید:بقل آنست که اصل و فرع آن در زمستان نروید. این معنی اعم از «بقل» در آیه فوق است، مراد از آن در آیه به قرینه قشاء، فوم، عدس، و غیره: تره خوردنی است. و یک بار بیش در قرآن نیامده است.
ویکی واژه
بقول.
جمله سازی با بقل
بسط شاهدان: ابن عطا گفت تو را از تو میگیرد و به خودش به تو وسعت میدهد. (مشرب الارواح، روزبهان بقلی)
ادب در معرفت: هرجا و هر زمان عارف، با خدا و موافق خواست او باشد. (مشرب الارواح، روزبهان بقلی)
و کان هرم بن حیّان یقول: ما اقبل عبد بقلبه الی اللَّه الّا اقبل اللَّه بقلوب المؤمنین الیه حتی یرزقه مودّتهم و رحمتهم.