بی ریا

بی‌ریا به معنای صداقت، عدم تظاهر و دورویی است. این واژه به افرادی اطلاق می‌شود که اعمال و رفتارشان را نه به خاطر منافع شخصی یا جلب توجه دیگران، بلکه بر اساس واقعیت و با نیت خالص انجام می‌دهند. در زبان فارسی، بی‌ریا به معنای غیر ریاکار نیز به کار می‌رود. ریاکاری به معنای تظاهر به داشتن صفات و اعمال خوب به منظور جلب تحسین و ستایش دیگران است. به طور ساده، بی‌ریا به فردی اطلاق می‌شود که صادق و خالص است و هدفش تنها رضایت خدا یا خود است، نه کسب اعتبار و تحسین از دیگران.

لغت نامه دهخدا

بی ریا. [ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + ریا ) مخلص و راستباز و صادق. ( آنندراج ). صادق. مخلص. راست و باصداقت.( ناظم الاطباء ). بدون تظاهر و خودنمائی: 
اختیار دست او جود است جود بی ریا
اعتقاد رای او عدلست عدل بی عوار.منوچهری.زین جهانداران و شاهان و خداوندان ملک 
هر که نبود بنده تو بی ریا و بی نفاق 
هریکی را مال گردد بی ربا دادن حرام 
هر یکی را زن شود بی هیچ گفتاری طلاق.منوچهری.پس از آن آمدن بدرگاه عالی از دل و بی ریا. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 332 ). به رغبتی صادق و حسبتی بی ریا روی بعلاج بیماران آوردم. ( کلیله و دمنه ). 
چیست جواب تو بیاور که این 
نیست خطا بل سخن بی ریاست.ناصرخسرو.از سر صفا متابعت بی ریا پیش گرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 157 ).
یک زمانی صحبتی با اولیا
بهتر از صد ساله طاعت بی ریا.مولوی.زیرا این دلق کهن فرعون وقتم بی ریا
میکنم دعوی که بر طور غمش موسی منم.سعدی.بدور لاله قدح گیر و بی ریا میباش 
ببوی گل نفسی همدم صبا میباش.سعدی.رجوع به ریا شود.

فرهنگ عمید

کسی که دورویی و ظاهرسازی نکند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) بدون ریا بدون سالوس صادق و مخلص.

ویکی واژه

ingenuo

جمله سازی با بی ریا

در خرابات باده می نوشم عمل خوب بی ریا این است
گر کسی را ناخوش آید باک نیست راست می گوید نزاری بی ریا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال تاروت فال تاروت فال انگلیسی فال انگلیسی فال فنجان فال فنجان