کلمه حاجت در زبان فارسی به معنای نیاز یا خواستهای است که فرد به آن احتیاج دارد. این واژه در زمینههایی مانند دعا، درخواست کمک یا برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی به کار میرود و نشاندهنده وابستگی انسان به دیگران و به خداوند است. این کلمه به نوعی بیانگر احساس نیاز و درخواست برای دریافت چیزی است که برای فرد ضروری و مهم به شمار میآید.
کاربردها
در مکالمات روزمره: این اصطلاح در گفتگوها برای اشاره به نیازهای مادی یا معنوی افراد استفاده میشود. به عنوان مثال: اگر حاجتی داری، میتوانی به من بگویی.
در متون دینی و ادبی: این کلمه در متون دینی، به ویژه در دعاها و نذورات، به کار میرود. مثلاً حاجت خود را از خداوند بخواهید.
در اصطلاحات خاص: این واژه میتواند در اصطلاحاتی مانند حاجت به کسی داشتن به معنای نیاز به کمک یا حمایت از کسی نیز به کار رود.
نماندی آرزوئی در دلش دیگر در این عالم بلند اقبال را ازوصلت ار حاجت روا می شد
زلف او دام است و خالش دانه، صیاد مرا از برای صید دل حاجت به دام و دانه نیست
مردم در قدیم باور داشتند دخترها برای یافتن شوهر از بیبیدختران حاجت میگیرند و بین دخترهای جوان در گذشته رسم بود پارچه یا نخی را به عنوان داشتن حاجت به حرم بیبیدختران میبستند و در زمان گرفتن حاجت نذر خود را ادا میکردند. برخی بر این باورند که معبد زرتشتی در این مکان بوده و به مرور زمان از آناهیتا به بی بی دختران دگرگون شده است مانند بی بی شهربانو تهران.
آش بی بی سه شنبه یکی از آشهای رایج در شهر نراق است که بیشتر جنبه نذری دارد و در سر سفرهٔ بیبی سهشنبه میگذارند و حاجت میگیرند.
حاجتخواهان که به این امامزاده میآیند، مسیری را غلت میزنند تا حاجت بگیرند. آنها جلوی ورودی امامزاده دراز میکشند و سپس غلت میزنند و از پلهها پایین میروند، همانطور هم غلتزنان به سر جای اولشان برمیگردند و معتقدند اگر در این غلت زدن آسیب نبینند، حاجت خود را میگیرندولی مدتی است که دیگر این کار (غلت زدن) انجام نمیشود.