در زبان عربی دارای معانی و کاربردهای متعددی است که در منابع معتبر لغوی مانند منتهی الارب، تاج العروس، لسان العرب و اقرب الموارد به تفصیل به آن پرداختهاند. این واژه بهصورت مصدر به معنای سپس ماندن و سپس کردن و گذشتن از چیزی به کار رفته است. همچنین در اشاره به گرفتن نر انگشت و نیز غایب کردن دیگری کاربرد دارد؛ چنانکه در حدیثی آمده است: «یخرج عنق من النار فتخنس بالجبارین فی النار» به این معنا که آنان را در آتش داخل و پنهان میکند. علاوه بر این، به معنای غایب گردیدن و پنهان شدن نیز هست.
در قالب صفت و اسم، به صورت جمع برای اخنس و خنساء به کار میرود. همچنین به صورت مصدر، به «سپس رفتگی بینی همراه با اندکی بلندی در سر آن اشاره دارد. این واژه در توصیف عیوب اسب نیز استفاده میشود؛ بهطوریکه اگر فرورفتگی در بالای سوراخهای بینی اسب مشاهده شود، موجب تنگی نفس و عدم توانایی در دویدن خواهد شد. افزون بر این، به معنای آهوان، گاوان و جایگاه آهوان نیز به کار رفته است.
در حوزهی نجوم، به ستارهها و بهویژه ستارههای سیار اطلاق میشود و بهطور خاص، اشاره به پنج سیارهی زحل، مشتری، مریخ، زهره و عطارد دارد. در متون کهن، از قول امیرالمؤمنین علی (ع) نقل شده است که پیامبر (ص) در اشاره به حرکت این سیارات فرمودند: این پنج ستاره هستند که همچون خورشید و ماه در حرکتند و نام آنها خنس است و هر یک در فلک خاص خود گردش میکنند.