حضور به معنای وجود فیزیکی یا ذهنی فرد در یک مکان یا موقعیت خاص است. این مفهوم به ویژه در زمینههای اجتماعی، فرهنگی و حرفهای اهمیت زیادی دارد. نوع فعال میتواند به ارتباطات بهتر، ارتقای همکاری و افزایش بهرهوری در محیطهای کاری منجر شود. به علاوه، حضور در رویدادهای اجتماعی به تقویت روابط انسانی و ایجاد حس تعلق کمک میکند. برای افزایش حضور خود در محیطهای کاری، میتوانید با شرکت در جلسات، همکاری در پروژهها و مشارکت در فعالیتهای تیمی آغاز کنید. همچنین، ایجاد ارتباطات مثبت با همکاران و ارائه نظرات و ایدههای خود میتواند به ارتقای حضور شما کمک کند. استفاده از فناوریهای ارتباطی نیز میتواند به شما در برقراری ارتباط مؤثرتر و افزایش نمایان بودن کمک کند.

حضور
لغت نامه دهخدا
حضور.[ ح ُ ] ( ع مص ) حاضر آمدن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( از المصادر زوزنی ). حاضر شدن. نقیض غیبت. ( آنندراج ). شهود. مشهد
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. نزد کسی بودن.
۳. وجود و ظهور.
۴. (اسم ) نزد، پیشگاه.
۵. (اسم ) کلمۀ احترام آمیز که پیش از نام شخص بزرگ گفته و نوشته می شود.
۶. (تصوف ) غیبت از خلق و نزدیک شدن به حق.
۷. [قدیمی] شکفتگی و خرمی.
فرهنگ فارسی
حاضرشدن، نزدکسی بودن، حاضربودن، نزد، پیشگاه
۱ - ( مصدر ) حاضر گردیدن نزد کسی بودن. ۲ - ( اسم ) وجود ظهور مقابل غیبت. ۳ - نزد روبروی. ۴ - ( اسم ) درگاه آستان پیشگاه. ۵ - پیش از نام بزرگان برای تعظیم آید: (( حضور حضرت آقای... ) ) ۶ - مقابل غیبت است و غیبت از خلق است و حضور عند الحق است. ۷ - مقام وحدت. ۸ - یا حضور جناب عالی حضور محترم... بهنگام خطاب یا ارسال نامه نزد شخصی محترم بکار برند. یا حضور و غیاب. حاضر و غایب کردن. شناختن کسانی که حاضرند و کسانی که غایبند. یا حضور بهم رساندن. حاضر شدن.
نام شهری است و کوهی به یمن از اعمال زبید و آنرا حضورائ نیز نامند

جملاتی از کلمه حضور
در آب و خاک عمارت حضور خاطرنیست سراغ عافیت از منزل خراب بگیر
میستانی از خسان تا وادهی ده چارده در هوای شاهدی و لقمهای ای بیحضور
تمام خورد و خوابم ذکر و نور است همیشه قلب و روحم در حضور است