جهر، به عنوان یک مفهوم مهم در علوم دینی و اجتماعی، به معنای بیان آشکار و واضح مسائلی است که ممکن است در برخی موارد نیاز به بیاناتی مستدل و روشن داشته باشد. این واژه به ویژه در مباحث مذهبی و اخلاقی دارای اهمیت خاصی است، چرا که در بسیاری از موارد، افراد باید دیدگاهها و اعتقادات خود را بهصورت صریح و بدون ابهام ابراز کنند. به ما امکان میدهد تا با بیانی قوی و مؤثر، پیامهای خود را منتقل کنیم و به همین دلیل در ارتباطات اجتماعی و علمی نیز نقشی اساسی ایفا میکند. بهویژه در زمانهایی که سکوت یا ابهام میتواند به گمراهی دیگران منجر شود، جهر میتواند روشنکننده و راهگشا باشد. در ادبیات دینی، جهر در کنار مفاهیمی چون صداقت و شفافیت قرار میگیرد و به نوعی تأکید بر اهمیت بیان حقایق و واقعیتها دارد. این مفهوم در جوامع مختلف و در زمینههای متنوعی از جمله سیاست، آموزش و رسانه نیز بهکار میرود و میتواند به افزایش آگاهی عمومی و بهبود کیفیت تعاملات انسانی کمک کند. از این رو، جهر نه تنها یک مفهوم دینی، بلکه یک اصل اساسی در زندگی اجتماعی و فردی ما محسوب میشود که توجه به آن میتواند به درک بهتر و عمیقتری از مسائل پیرامون ما منجر شود و به تحکیم روابط میان افراد و گروهها کمک نماید.
جهر
لغت نامه دهخدا
کریم عزّوجل غیب دان مطلع است
گرش بجهر بخوانی و گر بخفیه و راز.سعدی.|| در مقابل اخفات: شافعی را در جهر دو قول است، در جدید گفت چندان آواز بردارد که خود شنود و در قدیم گفت اخفات نکند و آواز بردارد. ( تفسیر ابوالفتوح رازی ). || ( اصطلاح تجوید ) حروف جهر که در برابر حروف همس بکارمیرود 19حرف است از اینقرار: آ، ب، ج، د، ذ، ر، ز، ض، ط، ظ، ع، غ، ق، ل، م، ن، همزه، ی.
جهر. [ ج َ هََ ] ( ع مص )خیره گردیدن چشم از آفتاب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). ندیدن چشم در نور خورشید. ( از اقرب الموارد ). روزکور شدن. ( آنندراج ). کم دید شدن و ندیدن در روز. ( تذکره داود ضریر انطاکی ). رجوع به ماده قبل شود.
جهر. [ ج َ هَِ ] ( ع ص ) دیداری: رجل جهر؛ مرد دیداری. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || کلام جهر؛ سخن بلند. ( از اقرب الموارد ).
جهر. [ ج ُ ] ( ع اِ ) شکل و هیأت. ( آنندراج ). هیأت مرد. || جمال و بهای مرد و حسن هیأت آن و جُهْرة. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). حسن منظر. دیدار، گویند: مااحسن جَهْره و مااقبح جُهْره. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (صفت ) صدای بلند.
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) بلند خواندن آواز بر کشیدن. ۲- ( اسم ) آشکار: علم سر و جهر.
شکل و هیات یا جمال و بهای مرد و حسن هیات آن و چهره.
جملاتی از کلمه جهر
جهر کل ذات پاک مصطفی است مظهر کل خود علیّ مرتضی است
من این دشت جهرم چو دریا کنم ز خورشید تابان ثریا کنم
پس آمد سکندر سوی قادسی جهانگیر تا جهرم پارسی