کلمه جبین در زبان فارسی به معنای پیشانی است و در ادبیات و شعر نیز معانی زیبایی را به خود اختصاص داده است. این واژه معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و باید در جملات بهطور صحیح و متناسب با زمینه جمله استفاده شود. این واژه بهویژه در اشعار و نثرهای ادبی اهمیت خاصی دارد و ممکن است با دیگر واژههای زیبا و دلنشین فارسی ترکیب گردد. در نوشتار رسمی و ادبی، توجه به صحیحنویسی و نقطهگذاری از اهمیت بالایی برخوردار است. هنگام استفاده از این کلمه، نباید فراموش کرد که قواعد عمومی نگارش، از جمله استفاده از ویرگول و نقطه، باید رعایت شود.
جبین
لغت نامه دهخدا
جبین. [ ج َ ] ( ع اِ ) یک سوی پیشانی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ترجمان علامه جرجانی ). یک سوی روی. ( مهذب الاسماء ). شقیقه یعنی طرف جبهه از دو جانب ابرو. ( آنندراج ). شقیقه. ( بحر الجواهر ). ناصیه. پیشانی. ( زمخشری ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). دو طرف جبهه. روی. ج، اَجبُن، اَجبِنَه، جُبُن. ( منتهی الارب )
فرهنگ معین
(جَ ) [ ع. ] (اِ. )پیشانی، یک طرف پیشانی.
(جُ بّ ) (اِ. ) = چپین: طبق چوبین، سله.
فرهنگ عمید
۲. [جمع: جبنا] [قدیمی] ترسو.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- پیشانی جبهه. ۲- یک طرف پیشانی. ۳- جمع: اجبن اجبنه.
در ولف بنقل مهل ماست است با علامت سوال. ولی ظاهرا کلمه محرف چپین است از ببد بافته یا سله چون طبق از بید بافته است و بجای سفره بکار رفته است.
دانشنامه اسلامی
در روایات، جبین به معنای پیشانی به کار رفته است.
تعریف لغویان از جبین
برخی لغویان نیز تصریح کرده اند که به طور مَجاز و به علاقه مجاورت، جبین بر پیشانی هم اطلاق می شود.
جبین در تیمم
بنابر قول منسوب به مشهور، در تیمم علاوه بر پیشانی مسح دو جبین واجب است.
جبین در سجده
...
ویکی واژه
پیشانی، یک طرف پیشانی.
چپین: طبق چوبین (از بید بافته)، سله.
جملاتی از کلمه جبین
کسی ز پرسش روز جزا بود آزاد که داغ بندگی عشق بر جبین میرد
حسود بر دل تنگم هزار داغ نهاد که یکرهش عرق از شرم بر جبین ننشست
به دولت تو همه بر فلک نهند قدم به خدمت تو همه بر زمین نهند جبین