تسمه، حلقهای از مادهای انعطافپذیر است که برای ایجاد اتصال مکانیکی و انتقال انرژی بین دو یا چند شفت به کار میرود. دور پولیها پیچیده میشوند. در سیستمی با دو پولی، هر دو پولی میتوانند در یک جهت بچرخند یا به صورت ضربدری قرار گیرد تا جهت چرخش آنها مخالف شود. تسمه نقاله یکی از کاربردهای تسمه به عنوان عامل حرکت است که برای حمل بار بین دو نقطه استفاده میشود. اندازهگیری آن ها معمولاً با واحد میلیمتر یا اینچ انجام میشود. در انواع میلیمتری، قطر خارجی و در انواع اینچی، قطر داخلی معیار اندازهگیری است. پرکاربردترین نوع آن در صنعت، تسمههای V شکل هستند. انواع دندهدار، معادل انواع V شکل هستند و با حرف X نمایش داده میشوند. به عنوان مثال، نوع V شکل دندهدار کلاسیک به صورت ۳VX یا ۵VX نمایش داده میشود.
تسمه
لغت نامه دهخدا
تسمه. [ ت َ م ِ ] ( ترکی، اِ ) چرم خام و دوال چرمی باشد. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). چرم خام و رشته های دراز چرم و دوال چرمی باشد. ( آنندراج ). از ترکی تاسمه و معرب آن طسمه. ( حاشیه برهان چ معین ):
کنون آن باز پریده ست و مانده ست
بدستش تسمه ای و جفت زنگی.سلطان ابویزید آل مظفر.چو رگ زن ساعد سیمین اودید
به خود چون تسمه زین اندیشه پیچید.شفائی ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).تسمه ای در سبال او می بست و او رابر بالای مردم در چرخ می آورد. ( مزارات کرمان ص 30 ).
- تسمه ازگرده کسی کشیدن؛ دوال از پشت کسی برکشیدن. رجوع به دوال شود.
|| زغره پوستین و دوال نعلین.( دیوان السبه نظام قاری ):
پوستین بخیه چو از جیب نماید بندند
تسمه از گوز گره بر بن ریشش ناچار.نظام قاری ( ایضاً ص 13 ).بر گرد قاقم تسمه ز قندز
چون آبنوس است بر تخته عاج.نظام قاری ( ایضاً ص 53 ).خلیلدان چو درآید به نطق با چمته
سلق ز تسمه زند بند بر زبان فصیح.نظام قاری ( ایضاً ص 54 ).|| دوال نعلین. ( البسه نظام قاری ). || موی شانه کرده بالای پیشانی را نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). مصحف کسمه. ( حاشیه برهان چ معین ).
فرهنگ معین
(تَ مِ ) (اِ. ) بند چرمی که بدان چیزی را بندند.، ~ از گُردة کسی کشیدن الف - کارهای پرمشقت به کسی تحمیل کردن. ۲ - کسی را مرعوب کردن.
فرهنگ عمید
بند چرمی که به کمر خود یا به چیزی ببندند، دوال چرمی.
فرهنگ فارسی
دوال چرمی، بندچرمی که بکمرخودیاچیزی ببندند
( اسم ) بند چرمی که بدان چیزی را بندند دوال چرمی.
فرهنگستان زبان و ادب
{belt} [مهندسی بسپار- تایر] لایه ای از رسن های آغشته به لاستیک که بین مَنجید و رویه قرار می گیرد
{strap} [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] بخش کوتاهی از بافه که در هر سر آن سوراخی تعبیه شده است تا قرقره ها را به کُنده متصل کند
دانشنامه عمومی
تسمه یک حلقه از ماده ای انعطاف پذیر است که برای ایجاد پیوند مکانیکی و انتقال انرژی بین دو یا چند شفت استفاده می شود. تسمه ها به دور پولی ها پیچیده حلقه می زنند. در یک سامانهٔ دارای دو پولی ممکن است هر دو پولی در یک جهت به گردش درآیند یا تسمه به صورت ضربدری باشد تا جهتشان مخالف گردد. به عنوان یک عامل حرکت، تسمه نقاله یکی از کاربردهای تسمه است که در آن از تسمه برای حمل بار بین دو نقطه استفاده می شود.
تسمه ها را معمولاً با یکاهای میلی متر یا اینچ اندازه گیری می کنند که در تسمه های میلی متری قطر خارجی و در تسمه های اینچی قطر داخلی ملاک اندازه گیری است.
معروفترین و پرکاربردترین نوع تسمه در صنعت، تسمه های وی شکل هستند. سه نوع تسمه وی شکل معروف وجود دارد: تسمه وی شکل کلاسیک ( بر اساس ابعاد خود از A تا E دسته بندی می شوند )، سری تسمه های وی شکل نازک ( بر اساس ابعاد خود به سه مدل ۳V, 5V, 8V دسته بندی می شوند ) و تسمه های کاربری سبک کسری از نیرو برای کارهای سبک که بر اساس ابعاد به چهار سری ۲L, 3L, 4L , 5L تقسیم می شوند. تسمه های دنده دار همتای این تسمه ها با حرف X نمایش داده می شوند. برای مثال تسمه وی شکل دنده ای کلاسیک به صورت ۳VX. 5VX نمایش داده می شوند.
ویکی واژه
بند چرمی که بدان چیزی را بندند.
چرم خام و دوال چرمی باشد. (برهان)، (ناظم الاطباء)
چرم خام و رشته های دراز چرم و دوال چرمی باشد. (آنندراج)
از ترکی تاسمه و معرب آن طسمه. (حاشيه برهان چ معين)
کمربند.
بند چرمی که بدان چیزی را بندند.
تسمه از گُرده کسی کشیدن: کارهای پرمشقت به کسی تحمیل کردن. کسی را مرعوب کردن.
جمله سازی با تسمه
💡 تسمه سر، حلقه تنگش گشاد شوشه زر حلقه تنگش گشاد
💡 یکی تسمه گفتش که ای نابکار نهادی همی پای بردم مار
💡 خلیلدان چو در آید بنطق با چمته سلق زتسمه زند بند برزبان فصیح