کلمه ترفیع در زبان فارسی به معنای ارتقاء یا بالا بردن است و در زمینههای مختلفی مانند شغل، مقام، یا وضعیت اجتماعی به کار میرود. این واژه به فرآیند افزایش سطح یا درجه یک فرد یا چیز اشاره دارد.
معانی و مفاهیم:
ارتقاء شغلی: ترفیع به معنای افزایش مقام یا درجه یک فرد در محیط کار است. به عنوان مثال، وقتی یک کارمند به مقام بالاتری منصوب میشود، میگویند که او ترفیع گرفته است.
افزایش سطح: این واژه میتواند به معنای بالا بردن سطح کیفیت، استاندارد، یا قابلیتهای یک محصول یا خدمت نیز باشد.
بهبود وضعیت: ترفیع همچنین به معنای بهبود وضعیت یا شرایط یک فرد یا گروه میتواند به کار رود.
در ادبیات و گفتگو: این واژه ممکن است در متون ادبی یا مکالمات روزمره به کار رود تا به مفهوم ارتقاء یا بهبود اشاره کند.
معادلات و مترادفها:
مترادفها: ارتقاء، بالا بردن، پیشرفت.
معادلها در زبانهای دیگر: در انگلیسی promotion.
متضادها: تنزل، کاهش، پسرفت.
در ۱۹۴۴ میلادی، او در شعبههای پژوهش و آمار فدرال رزرو کار کرد. در جریان مدت زمانی که در شورای فدرال رزرو بود، گرسچنکرون جایگاهی برای خود به عنوان متخصص اقتصاد شوروی پیدا نمود. دانش وی برای شورا از اهمیت حیاتی برخوردار بود، چون در آن زمان روابط میان اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده یک موضوع مرکزی محسوب میگردید. او برای چهار سال در فدرال رزرو کار کرد و در نهایت به رئیس بخش بینالمللی ترفیع داده شد.
دیتل سال ۱۹۳۵ به درجه سرهنگ ترفیع و در جایگاه فرماندهی هنگ تازهتشکیلشده ۹۹ کوهستان قرار گرفت. ماه آوریل سال ۱۹۳۸ به درجه سرتیپ ترفیع گرفت و به فرماندهی لشکر سوم کوهستان در گراتس در اتریش منصوب شد.
بوش پس از جنگ به خدمت در رایشسور ادامه داد و تا سال ۱۹۲۵ به درجه سرگردی رسید. سال ۱۹۳۰ مجدداً فرمانده یک گردان شد. تا سال ۱۹۳۷ به درجه سرلشکری نائل آمد و در جایگاه فرماندهی یک لشکر قرار گرفت. بدون علاقه به سیاست، در پاکسازی نظامیان در سال ۱۹۳۸ آسیبی ندید. همان سال به درجه سپهبدی (ژنرال پیادهنظام) ترفیع گرفت و فرمانده سپاه ۷ شد.