تحميل واژهای عربی است که در زبان فارسی به معنای بارگیری یا دانلود ترجمه میشود. این اصطلاح به فرآیند انتقال دادهها از یک رایانه به رایانه دیگر یا به طور کلی از یک منبع به مقصد دیگر اشاره دارد. در زبان انگلیسی، این فرآیند Download نامیده میشود، به نقل از آکادمی نیک درس. به طور ساده، زمانی که شما یک فایل یا اطلاعات را از یک وبسایت، نرمافزار یا سرور دانلود میکنید، در واقع آن را از طریق تحميل به دستگاه خود منتقل مینمایید.
تحمیل
لغت نامه دهخدا
تحمیل. [ ت َ ] ( ع مص ) بار برنهادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). چیزی را بر دیگری حمل کردن. ( فرهنگ نظام ). بارنهادگی و زیرباربردگی. ( ناظم الاطباء ). || فرمودن کسی را به برداشتن و کردن کار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( ازقطر المحیط ). کسی را برداشتن فرمودن. ( آنندراج ). کسی را واداشتن بر چیزی. ( فرهنگ نظام ). || شغلی از کسی درخواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). تحمیل حاجت؛ برآوردن نیاز خویشتن از کسی خواستن. ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ): چون به خدمت سلطان رسید و آن تحمیلات را ادا کرد استاد بوبکر در حضرت بود. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 431 ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. پیغام.
فرهنگ فارسی
۱-( مصدر ) بار کردن بار نهادن سربار کردن. ۲- بعهد. کسی گذاشتن بگردن گذاشتن. ۳- کسی را حامل پیغامی کردن. ۴- ( اسم ) پیغام رسالت: (( گفت ترا می باید رفتن و طوایف طبور را که بر قول تو استواری زیادت دارند و از کار تو ایمن باشند و با خودت بیگانه ندانند از زبان من تحمیلات رسانیدن که... ) ) ( مرزبان نامه جا. ۱۳۱۷ تهران. ۱۶۵ ) جمع: تحمیلات.توضیح باین معنی درلغت عربی نیامده.
دانشنامه آزاد فارسی
(در لغت به معنی به عهده کسی گذاشتن) اصطلاحی در کلام. متکلمان از تکلیف مالایُطاق به تحمیل تعبیر می کنند و مراد از آن، انجام دادن امری است که فی نفسه ممکن امّا عادتاً فراتر از توانایی انسان است. در پاسخ به این پرسش که آیا خداوند تکلیف مالایطاق می کند یا خیر؟ معتزله براساس اعتقاد به حُسن و قُبح عقلی آن را از سوی خدا روا نمی دانند و اشاعره بر بنیاد این باور که «خداوند هرچه کند و هرچه امر کند نیکوست»، آن را از سوی خدا روا می شمرند. نیز ← تکلیف
ویکی واژه
کاری را به زور به عهدة کسی گذاشتن.
جملاتی از کلمه تحمیل
طاعتی کان را فلک ناورد تاب کوه از تحمیل آن کرد اضطراب
عقل از پی چه از پی تقبیل بندگی عشق از در چه از درِ تحمیل ابتلا
اما به رئیس الوزرا یک دو نفر آخر ز فشار وکلا شد تحمیل