در علم جامعهشناسی به وضعیتی اطلاق میشود که در آن افراد در برابر نقشها و موقعیتهای مشابه، از مزایای اجتماعی نابرابر برخوردار میشوند و برخی بدون داشتن برتری خاصی، بر دیگران ارجحیت پیدا میکنند. همچنین، زمانی که ویژگیها و معیارهای انتسابی به عنوان مبنای توزیع قدرت یا ثروت قرار میگیرند، این وضعیت نیز تبعیض نامیده میشود. در این شرایط، فرصتهای تحرک اجتماعی برای افراد یکسان نیست و در زمینههای آموزش یا انتخاب شغل، نابرابریهایی وجود دارد. یکی از عواملی که به گسترش آن در جامعه کمک میکند، جداییگزینی مکانی افراد است. انواع رایج آن شامل تبعیض نژادی، جنسیتی، مذهبی و سنی میباشد. این اصطلاح به نوعی انتسابگرایی است که با شایستهسالاری در تضاد بوده و به عنوان یک نوع ستمگری شناخته میشود. سنگرایی به معنای کلیشهسازی یا تبعیض علیه فرد یا گروهی به دلیل سن آنهاست. این پدیده همچنین شامل مجموعهای از باورها، هنجارها و ارزشهایی است که برای توجیه تبعیض بر اساس سن به کار میرود.
تبعیض
لغت نامه دهخدا
تبعیض. [ ت َ ] ( ع مص ) پاره پاره کردن. ( زوزنی ) جزٔجزء کردن چیزی را. ( اقرب الموارد ) ( قطر المحیط ). بهره بهره گردانیدن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). حصه حصه کردن. ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). تقسیم به اجزاء نمودن. ( فرهنگ نظام ). تقسیم و جدا کردن بعضی را ازبعضی. ( ناظم الاطباء ). || در تداول، گزیدن پاره ای و ترک و رد پاره های دیگر. || ترجیح بعض کسان بر بعض دیگر بدون مجوز مشروع و قانونی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
۱- ( مصدر ) تقسیم و جدا کردن بعضی را از بعضی. ۲- بین دو یا چند کس مساوی یکی یا بعضی را امتیاز دادن. ۳- ( اسم ) رجحان بعضی بر بعضی بدون مرجح. جمع: تبعیضات.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
سن گرایی یا تبعیض سنی به کلیشه سازی یا تبعیض علیهِ یک فرد یا گروه به دلیل سنّی گفته می شود. سن گرایی همچنین مجموعه ای از باورها، هنجارها و ارزش هایی است که برای توجیهِ تبعیض بر اساس سنّ فرد به کار می رود.
کاسْت نوعی نظام اجتماعی است. در این نظام مزایای اجتماعی بر اساس نقش های انتسابی توزیع می شود و نه برپایهٔ شایستگی هایِ فردی. در نظام کاست، افراد عضو در رتبه های مختلف، حق گذر به رتبه های دیگر را ندارند و باید شرایط ویژه ای را در رفتار و اعمال خود و رابطه با اعضای رتبه های دیگر رعایت کنند. کاسْت، انتساب سالاری است و ضدّ شایسته سالاری است.
کاست برپایهٔ گزارش یونیسف و دیدبان حقوق بشر ۲۵۰ میلیون نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار داده است.
تبعیض بر علیه افراد معلول به نفع افرادی که در معرض آن نیستند، توانمندگرایی نامیده می شود. [ نیازمند منبع]
رد درخواست اشتغال یا بیکار کردن یک فرد یا اجازه ندادن به یک فرد برای درخواست شغلی، به عنوان تبعیض شغلی شناخته می شود. زمینهٔ این گونه تبغیض با ویژگی هایی همچون اختلافاتِ سنّی، معلولیّت، اختلاف قومیتی، اختلاف جنسی، قد، ملیّت، وابستگی سیاسی متفاوت با کارفرما، اختلاف مذهبی متفاوت با کارفرما، رنگ پوست متفاوت با کارفرما و وزن فرد در ارتباط است و رقم می خورد. [ نیازمند منبع]
مردم گاهی به واسطهٔ اختلافات زبانی با گروهِ اکثریت، تحت برخوردهای متفاوت قرار می گیرند و از امکانات گروه اکثریت محروم می شوند؛ زیرا زبانِ آن ها در یک گروه خاص یا دسته بندی خاص قرار می گیرد. [ نیازمند منبع]
دانشنامه آزاد فارسی
فرق گذاشتن (از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، قانونی) بین افراد یا گروه ها، به نحوی که یک فرد یا گروه نسبت به دیگران رفتار تبعیض آمیز داشته باشد. برخی از نمودهای تبعیض منفی، که غالباً بر تصوری قالبی مبتنی است، عبارت اند از یهودستیزی، تبعیض نژادی، کاست، نژادپرستی، تبعیض جنسی، و برده داری. تبعیض مثبت، یا تبعیض جبرانی، گاه با هدف محو آثار دیرپای تبعیض های منفی صورت می پذیرد. تبعیض نه فقط در حقِ گروه های اقلیت، بلکه در برخی از موارد در حقِ گروه های اکثریت نیز اعمال می شود. تبعیض بر مبناهای متفاوتی، ازجمله رنگ، ملّیت، دین، تفکر سیاسی، فرهنگ، طبقه، جنسیّت، سن، یا ترکیبی از این عوامل، مبتنی است. شماری از قوانین، نظیر قانون مصوّب ۱۹۶۹ سازمان ملل، تا حدی در منعِ تبعیض نژادی مؤثر بوده اند.
ویکی واژه
تقسیم و جدا کردن بعضی را از بعضی.
بعضی را بر بعضی برتری دادن.؛~ نژادی برتر شمردن نژادی نسبت به نژاد دیگر.
جملاتی از کلمه تبعیض
شایع نبود این همه تبعیض در بشر این نا مراد و آن دگری کامران نبود
ظلمی ار بود عمومی بُد و او خواست کند همچو این قافیه وادار به تبعیض مرا