بوزینه

 واژه قرد به معنای بوزینه و به وزن جسر است. جمع آن در قرآن مجید قردة به وزن عنبه آمده است. داستان قردة سه بار در قرآن ذکر شده و هر سه بار به یهود و به ویژه به اصحاب سبت مربوط می‌شود. در آیه‌ای آمده است: و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قردة خاسئین؛ و حتما شما کسانی را که در روز شنبه تخلف کردند و در آن روز ماهی صید کردند، شناختید که به آنها گفتیم: بوزینگانی شوید و رانده شدگان گردید. در آیه دیگری آمده است: فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قردة خاسئین؛ پس وقتی از آنچه نهی شدند سرکشی کردند، به آنها گفتیم که میمون‌ها و رانده شده‌ها شوید و اراده حتمی کردیم که صورتشان به شکل میمون و روحشان خوار و دور از رحمت شود و چنین شدند. همچنین در آیه‌ای دیگر آمده است: «من لعنه الله و غضب علیه و جعل منهم القردة و الخنازیر. و بر آنها غضب کرده و برخی از آنان را به صورت بوزینگان و خوک‌ها درآورده است. اگرچه این آیه به طور کلی به اهل کتاب اشاره دارد، اما به نظر می‌رسد که منظور یهود است و اثبات مسخ در مورد نصاری تقریباً غیر ممکن است.

لغت نامه دهخدا

بوزینه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) میمون را گویند. ( برهان ). کنیت میمون که آنرا بفارسی کپی خوانند. بوزینه مخفف ابوزینه. ( از غیاث ) ( آنندراج ). پهنانه. ( فرهنگ اسدی ). ابوخالد.ابوحبیب. ابوخلف. ابوزنه. ابوقشه. ابوقیس. ( المرصع ). کپی. قرد. حمدونه. شادی. بوزنه. ( یادداشت بخط مؤلف ): هرکه بتکلیف کاری کند که سزای آن نباشد بدو آن رسد که بدان بوزینه رسید. ( کلیله و دمنه ). بوزینه بر چوب نشست و بریدن گرفت. ( کلیله و دمنه ).
کافران اندر مری بوزینه طبع
آفتی آمد درون سینه طبع.مولوی.پس خدا آن قوم رابوزینه کرد
چون که عهد خود شکستند از نبرد.مولوی.- امثال:
بوزینه را با درودگری چه کار.
رجوع به بوزنه و بوزنینه وامثال و حکم دهخدا شود.

فرهنگ معین

(نِ ) ( اِ. ) میمون.

فرهنگ عمید

نوعی میمون کوچک دم دار با ران های بی مو که در آسیا و افریقا زیست می کند، انتر، پهنانه، مهنانه، کبی، کپی، گپی.

فرهنگ فارسی

انتر، میمون، بو نینه وپهنانه مهنانه هم میگویند
( اسم ) میمون

دانشنامه عمومی

بوزینه (الجزایر). بوزینه ( به عربی: بوزینة ) یک شهرداری در الجزایر است که در استان باتنه واقع شده است. بوزینه ۱۳٬۳۸۳ نفر جمعیت دارد و ۹۲۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بوزینه، اسمی است کلی برای میمون که دارای چابکی فوق العاده و هوشمندی و زرنگی شگفت انگیزی می باشد.
در قرآن سه بار از بوزینه، و به تعبیر امروزی میمون، با واژه قِرَدَه جمع قِرد یاد شده است.
علت ذکر بوزینه در قرآن
در این آیات آمده است که عده ای از بنی اسرائیل به سبب رعایت نکردن احکام «یوم السّبت» (روز شنبه) و نپذیرفتن آن، و صید ماهی در روز تعطیل، مغضوب شدند؛ و عذاب آن ها مسخ شدن به صورت میمون و خوک بود.
مفسران و چگونگی مسخ این قوم و علت آن
مفسران، در چگونگی مسخ این قوم و علت آن، بتفصیل سخن گفته اند.
به قولی، جوانان این قوم میمون، و پیران شان خوک شدند؛ و این در روزگار داوود بود.
به قولی دیگر، بنی اسرائیل به جهت شکستن حرمت روز شنبه، به صورت میمون درآمدند، و آنانی که مائده عیسی را کفران کرده بودند، به صورت خوک.
مکان وقوع این داستان
...
[ویکی فقه] بوزینه (قرآن). قرد بر وزن جسر به معنای بوزینه، جمع آن در قرآن مجید قردة بر وزن عنبه آمده است.
قصه «قردة» سه بار در قرآن یاد شده هر سه در باره یهود و هر سه در خصوص اصحاب سبت است. «و لقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قردة خاسئین؛ و حتما شما کسانی از خودتان را که در روز شنبه (از فرمان خدا) تجاوز کردند (و در آن روز ماهیصید کردند) شناختید که ما به آنها گفتیم: بوزینگانی شوید و رانده شدگانی (از درگاه ما، اراده تکوینی کردیم که چنین شوند و شدند)».«فلما عتوا عن ما نهوا عنه قلنا لهم کونوا قردة خاسئین؛ پس چون از آنچه نهی شدند سرکشی کردند به آنها گفتیم که میمون ها و رانده شده ها شوید (اراده حتمی کردیم که صورت شان در شکل میمون و روحشان خوار و دور از رحمت شود و چنین شدند)».«من لعنه الله و غضب علیه و جعل منهم القردة و الخنازیر...؛ و بر آنها غضب نموده و برخی از آنان را به صورت بوزینگان و خوک ها درآورده...» این آیه گر چه در باره مطلق اهل کتاب است ولی ظاهرا منظور یهود است و اثبات مسخ در نصاری تقریبا غیر ممکن است.

ویکی واژه

نوعی از میمون.

جملاتی از کلمه بوزینه

سزد شیر افلاک عریان زید چو بوزینه را جامه دیباج شد
با بزی در خانه یک بوزینه داشت روزی از خانه قدم بیرون گذاشت
بنشانی به خرس بوزینه خرس را خنگ راهبر سازی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ابجد فال ابجد فال درخت فال درخت فال نوستراداموس فال نوستراداموس