قدسی

اسم دخترانه قدسی یک نام زیبا و معنادار است که ریشه در زبان فارسی و عربی دارد و به پاکی، مقدس بودن و ویژگی‌های روحانی اشاره دارد. این نام می‌تواند به فرد احساس خاص بودن و ارزشمندی بدهد و او را به عنوان شخصیتی محترم و دلنشین در جامعه معرفی کند.

معنی اسم 

مقدس: قدسی به معنای مقدس و فرشته است. این نام می‌تواند به معنای فردی باشد که دارای ویژگی‌های روحانی و معنوی است و به نوعی به پاکی و نورانیت اشاره دارد. این ویژگی می‌تواند به فرد احساس ارزشمندی و احترام بدهد.

ملکوتی: این واژه به معنای مربوط به ملکوت یا جهان غیب و آسمانی است. نام قدسی با مفهوم ملکوتی به فرد حس نزدیکی به عالم بالا، پاکی روح و ارتباط با معنویت عمیق را القا می‌کند. این معنا نشان‌دهنده وجود ویژگی‌های معنوی برجسته و الهام‌بخش در شخصیت فرد است که می‌تواند در زندگی اجتماعی و فردی او اثرگذار باشد.

تأثیر بر شخصیت

نام قدسی با صفاتی چون پاکی، معنویت، احترام و اصالت همراه است. افرادی که این نام را دارند، ممکن است شخصیتی آرام، متعهد به ارزش‌های اخلاقی و معنوی و دارای حس مسئولیت‌پذیری بالا داشته باشند. همچنین، این نام می‌تواند فرد را به سمت زندگی پرمعنا و هدفمند سوق دهد و انگیزه‌ای برای رفتارهای نیکو و مثبت فراهم آورد.

لغت نامه دهخدا

قدسی. [ ق ُ ] ( ص نسبی، اِ ) فرشته. || روحانی. || صالح و نیکوکار.
- حدیث قدسی؛ حدیثی که خدا فرموده است بیرون از قرآن. برای تاریخچه حدیثهای قدسی و ادعیه سر رجوع به فهرست کتابخانه دانشگاه ج 1 ص 130 - 133 و الذریعه ج 1 ص 278 و کلمه حدیث در این لغتنامه شود.
- شاهد قدسی:
ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
وی مرغ بهشتی که دهد دانه و آبت.حافظ.- طایر قدسی. رجوع به طائر قدسی شود:
اگر آن طایر قدسی ز درم بازآید
عمر بگذشته به پیرانه سرم بازآید.حافظ.- رطل قدسی؛ مانند رطل خلیلی و رطل نابلسی هشتصد درهم است. ( معالم القربة فی احکام الحسبة ص 81 ).
قدسی. [ ق ُ ] ( اِخ )( میر... ) از شاعران و از مردم تفرش است. او راست:
از نگاه گرم من برخود به صد دل عاشق است
دیده در آئینه چشمم مگر رخسار خویش.شوق نگذارد کزو یکبارگی دل برکنم
ورنه با این ناتوانی مردنم دشوار نیست.زدن خنجر و مرهم طلبیدن ز رقیب
بر سر زخم دلم خنجردیگر زدن است
خون طلب کردن از آن شوخ ستمگر قدسی
آتش رشک به هنگامه محشر زدن است.( تذکره مجمعالخواص ص 100 و 101 ).
قدسی. [ ق ُ سی ی ] ( اِخ ) دمشقی، الیاس بیک بن عبده بیک قدسی از نویسندگان است. وی به سال 1850 م. در دمشق به دنیا آمد و مبادی علوم را در مدرسه بطریرکیه دمشق فرا گرفت و پس از فراگرفتن زبان فرانسه به آتن رفت و لغت یونانی و علوم فلسفی را در آنجا تحصیل کرد و چون به کشور خود برگشت بطریرک میروثاوس روم او را برای تنظیم مدارس طائفه برگزید و وی به آنها سرومانی بخشید. او راست: 1 - نبذة تاریخیة فی الحرف الدمشقیة. این کتاب درباره فعالیت های کنفرانس علمی که به سال 1884 در هلند تشکیل یافت نوشته شده. 2 - نوادر و فکاهات من احادیث بالحیوانات. وی در این کتاب از لافونطین نویسنده فرانسوی پیروی کرده، این کتاب به سال 1912 در مطبعه البطریرکیه ارتدکسیة دمشق چاپ شده است. وی کتابها و داستانهای دیگر نیز نوشته است که چاپ نشده. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1496 و 1498 ).
قدسی. [ ق ُ ] ( اِخ ) محمدخان مردی قدسی طینت. گویند از آن ولایت ( مشهد ) دلگیر شده به هندوستان رفته در آنجا کمال اعتبار یافته و هم در هندوستان فوت شده استخوانهای او را به خراسان بردند دیوانش ملاحظه شد. این چند شعر از او انتخاب شد:

فرهنگ عمید

۱. بهشتی.
۲. پاک و مقدس.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) منسوب به قدس. یا حدیث قدسی. حدیثی که خدا فرموده است بیرون از قران ۲ - بهشتی. یا شاهد قدسی. معشوق بهشتی. یا طایر قدسی. پرنده بهشتی ۳ - روحانی ۴ - فرشته.
محمد خان مردی قدسی طینت گویند از آن ولایت دلگیر شده بهندوستان رفتن در آنجا کمال اعتبار یافته و هم در هندوستان فوت شده استخوانهای او را بخراسان بردند دیوانش ملاحظه شد.

فرهنگ اسم ها

اسم: قدسی (دختر) (فارسی، عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: qodsi) (فارسی: قدسي) (انگلیسی: ghodsi)
معنی: منسوب به قدس، ( به مجاز ) فرشته، روحانی، مقدس و پاک، ( منسوب به قدس )، مربوط به عالم بالا، مربوط به عالم مجردات، ملکوتی، قدس ( عربی + ی ( فارسی ) منسوب به قدس

فرهنگستان زبان و ادب

{sacred, sacramental} [جامعه شناسی] ازنـظر امـیـل دورکـیــم، ویـژگـی اموری در جامعه که روزمره نیستند و لاهوتی و معنوی اند متـ. مقدس

ویکی واژه

ازنـظر امـیـل دورکـیــم، ویـژگـی اموری در جامعه که روزمره نیستند و لاهوتی و معنوی‌اند

جملاتی از کلمه قدسی

این محفل قدسیست که پروانگیش را ارواح به صد عجز، تمنا زخدا کرد
درد دل قدسی مگو با مردمان چشم خویش محرم این راز نتوان کرد هر بیگانه را
همچو قدسی دور از آن آشوب جان، شام فراق گریه‌ای دارم که در هر قطره‌اش طوفان گم است
فضا دایم پر است از نغمهٔ جانپرورت زیرا هزاران مرغ قدسی را بهر دور آشیانستی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال حافظ فال حافظ فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ