غریو به معنای فریاد زدن یا صدای بلندی است که به نوعی احساسات عمیق یا اضطراب را منتقل میکند. این واژه به عنوان نمادی از خشم، ناامیدی و حتی شوق به کار میرود و میتواند به عنوان ابزاری برای بیان احساسات در موقعیتهای مختلف اجتماعی و فرهنگی استفاده شود. غریو میتواند نشانهای از مخالفت یا اعتراض به وضع موجود باشد و در این راستا، به تحرکات اجتماعی و سیاسی نیز مرتبط است. در واقع، به نوعی میتواند نمایانگر صدای جمعی باشد که در پی تغییرات یا بهبود شرایط است. این صدا میتواند از دل یک جامعه برآید و نمایانگر نارضایتیهای عمومی باشد. به همین دلیل، غریو در ادبیات و هنر نیز جایگاه ویژهای دارد و به عنوان ابزاری برای انتقال پیامهای عمیق اجتماعی و انسانی به کار میرود. به طور کلی، غریو نه تنها یک عمل فیزیکی، بلکه یک پدیده اجتماعی و فرهنگی است که نشاندهنده نیاز انسانها به بیان احساسات و خواستههایشان میباشد.
غریو
لغت نامه دهخدا
غریو. [ غ ِ وْ ] ( اِ صوت ) شور و فریاد و بانگ و غوغا. ( برهان قاطع ). شور و غوغا. ( غیاث اللغات ). اسم مصدر است از غریویدن و با غریدن از یک ریشه می باشد. ( از فرهنگ نظام ). بانگ و فریاد. و غیو مخفف آن است. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بانگ و خروش. ( فرهنگ اسدی ). خروش. نعره. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). بانگ و فریاد و مشغله. ( فرهنگ اوبهی ). بانگ و ناله. آواز گریه. غرنگ. فغان و گریه و زاری. ولوله و هنگامه. ( ناظم الاطباء )
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) فریاد، خروش، بانگ بلند.
۳. (اسم ) بانگ و فریاد از روی خشم: تهمتن چو بشنید گفتار دیو / برآورد چون شیر جنگی غریو (فردوسی: ۳/۲۹۶ ).
* غریو برآوردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] =* غریو کردن
* غریو برکشیدن: (مصدر لازم ) [قدیمی] =* غریو کردن
* غریو داشتن: (مصدر لازم ) [قدیمی] =* غریو کردن
* غریو کردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] بانگ و فریاد برآوردن.
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - بانگ و غوغا فریاد ۲ - گریه و زاری افغان ۳ - نوایی است از موسیقی یا غریو و غرنگ. شور و فریاد بانگ و غوغا.
ویکی واژه
گریه و زاری.
نوایی در موسیقی
جملاتی از کلمه غریو
کجا رفت بر گو ستیزنده دیو که بر جانتان اوفتاده غریو
کرد مأمون سعی و آوردش بریو خود برآورد از محبّانش غریو