طرب

کلمه طرب در زبان فارسی به معنای شادی و خوشحالی است و گاهی نیز به عشق و سرور اشاره دارد. این واژه به عنوان اسم مورد استفاده قرار می‌گیرد و بیشتر در جملات یا متون ادبی، شعری و موسیقایی مشاهده می‌شود. از این کلمه واژه‌های مرتبطی مانند طربناک به معنای فرح‌بخش یا شاد و طرب‌آور سبب خوشحالی نیز وجود دارد. در متون غیررسمی، این کلمه ممکن است برای ایجاد تأثیر عاطفی بیشتر به کار رود، در حالی که در متون رسمی‌تر بیشتر به عنوان یک مفهوم فرهنگی یا ادبی مطرح می‌شود.

لغت نامه دهخدا

طرب. [ طَ رَ ] ( ع اِمص ) شادمانی.( منتهی الارب ) ( آنندراج ). فرح. فیریدگی. کروز. کروژ.نشاط. رامش. خوشی. خوشدلی. سرور. نشاط کردن و شاد شدن و شادی و نشاط و با لفظ کردن مستعمل

فرهنگ معین

(طَ رَ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) شاد شدن. ۲ - (اِمص. ) شادی.

فرهنگ عمید

شادی، شادمانی.

فرهنگ فارسی

شادشدن، اهتزا وجنبش ازشادی ونشاط، شادمانی
۱ - ( مصدر ) شاد شدن شادمان گردیدن. ۲ - ( اسم ) شادی شادمانی نشاط. ۳ - انس با حق تعالی. یا عمله طرب. هیئت مطربان.
نام اسب حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم.

فرهنگ اسم ها

اسم: طرب (پسر) (عربی) (تلفظ: tarab) (فارسی: طرب) (انگلیسی: tarab)
معنی: شادی، نشاط، شادمانی، خوشی

جملاتی از کلمه طرب

اگرچه ره عقل و دین می زنی بزن مطرب این ره که راهی خوشست
طرب رسد ز پس غم چنانکه وقت خزان نسیم کوکبه لطف نوبهار رسد
طرب صلا داد جهانیان را رسان به پیران بگو جوان را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم