سرب

سرب

سُرب یک عنصر فلزی با رنگ خاکستری، چکش‌خوار، نرم و سنگین است که با نماد Pb و عدد اتمی 82 شناخته می‌شود و جرم اتمی نسبی آن 207.19 است. این عنصر معمولاً به صورت کانی، به ویژه در شکل سولفید گالن یافت می‌شود. همچنین ممکن است به صورت فلز آزاد یا فلز خالص طبیعی وجود داشته باشد و گاهی نیز به عنوان محصول پایدار واپاشی اورانیوم مشاهده می‌شود. نقطه ذوب این فلز پایین است و این فلز رسانایی ضعیف برای جریان الکتریسیته دارد. در برابر خوردگی اسیدی مقاوم است و می‌تواند از طریق لوله‌های آب، رنگ‌های حاوی سرب و بنزین سرب‌دار به بدن انسان وارد شود. قرار گرفتن در معرض آن در سنین 2 تا 4 سالگی می‌تواند آسیب‌های جدی به مغز وارد کند. این فلز به عنوان محافظی مؤثر در برابر تشعشعات به کار می‌رود و در تولید باتری‌ها، شیشه، سرامیک و آلیاژهایی مانند لحیم و مفرغ استفاده می‌شود. از قرن 15 میلادی، به عنوان ماده‌ای برای ساخت گلوله مورد استفاده قرار گرفته است. در بهار 1999، ارتش ایالات متحده تفنگ‌هایی بدون این فلز را به سربازان خود ارائه داد که برای محیط زیست خطرناک نبودند و از سال 2003 نیز تمامی گلوله‌های سربی را کنار گذاشت و دیگر از آن‌ها استفاده نمی‌کند.

لغت نامه دهخدا

سرب. [ س ُ / س ُ رُ ] ( اِ ) اوستا «سرو» ( سرب )، پهلوی «سرپین » ( سربی )، کردی «سیریفت »، بلوچی «سوروپ »، «سوروف »، افغانی «سوروپ »، گیلکی «سورب ». رجوع کنید به اسرب، معرب آن نیز «اسرب ». ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). مخفف اسرب که بعربی آنُک و بهندی سیسا خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ). اسرب.آنک. ( نصاب الصبیان ). سرب دارای خواص فیزیولوژیکی و عمومی و بهداشتی است و دارای مسمومیت های حاد و مزمن میباشد. رجوع به درمان شناسی عطایی صص 465 - 470 شود.یکی از فلزاتی است که از قدیم الایام شناخته شده و جسمی است سفید خاکستری رنگ و بسیار نرم و سنگین و وزن مخصوص آن 11/33 و همیشه در کان بصورت سولفور میباشد واکثر اوقات محتوی مقدار زیادی سم و یکی از سموم قویّه است و از این جهت استعمال آن در آلات و ادوات طباخی بسی خطرناک میباشد و املاح و ترکیبات این فلز را خارجاً و داخلاً در طب استعمال میکنند و نیز در نقاشی وصنایع مستعمل است. ( ناظم الاطباء ): و از شهر سامار به دیلمان آهن و سرمه و سرب بسیار خیزد. ( حدود العالم ). و اندر کوههای فرغانه معدن زر و سیم است بسیار و معدن مس و سرب و نوشادر. ( حدود العالم ).

فرهنگ معین

(س ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - گلة آهو، دستة پرندگان. ۲ - دل، قلب.
(سُ ) (اِ. ) فلزی است نرم و چکش خور به رنگ خاکستری که در طبیعت به طور آزاد موجود نیست.
(سَ رَ ) [ ع. ] (اِ. ) راه زیرزمینی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) فلزیست نرم و خاکستری رنگ مایل با آبی شماره اتمی آن ۸۲ و وزن اتمی ۲٠۷ / ۲۱ در طبیعت به حالت آزاد موجود نیست سنگهای معدنی آن گالن یا سولفور سرب سرویست ( کربنات سرب ) میباشد آنک.
گله آهوان یا جماعت زنان و جز آن یا گروه سنگخوار.

فرهنگستان زبان و ادب

{balance weight} [مهندسی بسپار- تایر] وزنه ای معمولاً سربی که برای میزان کردن تایر بر لبۀ رینگ (rim ) چرخ اضافه می شود
سرب

جملاتی از کلمه سرب

حدیث دهانت ز جامی مپرس کزان سر سربسته آگه تویی
هوا سربسر بود نالد همی زمین از گرانی بنالد همی
بیته ای نو گل باغ امیدم گلستان سربسر خار به چشمم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم