خامه‌ای

لغت نامه دهخدا

خامه ای. [ م َ / م ِ ] ( ص نسبی ) برنگ خامه || منسوب به خامه.
- نان خامه ای؛ قسمی شیرینی که در آن خامه کنند.

فرهنگ فارسی

برنگ خامه یا منسوب به خامه

فرهنگستان زبان و ادب

{creamy} [علوم و فنّاوری غذا] ویژگی مادۀ غذایی با قوام خامه مانند

ویکی واژه

ویژگی مادۀ غذایی با قوام خامه‌مانند.

جمله سازی با خامه‌ای

چه خامه‌ای‌ست که در کارگاه کن فیکون نگشته بی‌رقم او ز قطره تا دریا
نثار شکرین لعلت مرا شعری‌ست شورافکن فدای پرشکنْ زلفت شکسته خامه‌ای دارم
ز هر گنجی انگیخت صد گونه باغ برافروخت بر خامه‌ای صد چراغ
دکتر انور خامه‌ای در مورد فرقه این‌گونه اظهار نظر می‌کند:
تفاوتی که درین نقش‌ها همی بینی ز خامه‌ایست که در دست جنبش آباست
نفس وحشت‌نگار گرد از خود رفتن است اینجا صریر خامه‌ای در لغزش پا گفتگو دارد
بی‌پرده نیست صورت تحقیق‌کس هنوز آثار خامه‌ای‌ست که در رنگ می‌زنند
عجب از وفای جانان که عنایتی نفرمود نه به نامه‌ای پیامی نه به خامه‌ای سلامی