گرد به معنای حالتی است که به صورت ذرات ریز در آمده و به شکلی خاص و هندسی خود را نشان میدهد. این شکل یکی از اشکال هندسی شناخته شده است که در طبیعت و در طراحیهای مختلف به وفور دیده میشود. ذرات گرد، به دلیل ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاص خود، میتوانند در حوزههای مختلفی از جمله علم مواد و مهندسی مورد استفاده قرار گیرند. علاوه بر این، گردی به عنوان یک ویژگی در طراحیهای بصری و هنری نیز اهمیت دارد و میتواند احساساتی چون آرامش و تعادل را منتقل کند. در نتیجه، گرد بودن نه تنها به شکل و حالت اشاره دارد، بلکه به تأثیرات آن بر محیط و احساسات انسان نیز مرتبط است.
گرد
لغت نامه دهخدا
گرد. [ گ ِ ] ( اِ ) دور و حوالی. اطراف. ( از برهان ). گرد و فراهم ودور چیزی. ( آنندراج ). پیرامون. پیرامن
فرهنگ معین
( ~. ) [ اوس. ] ۱ - (اِ. ) خاک. ۲ - چیزی که به صورت آرد یا پودر درآمده باشد. ۳ - از اشکال دارویی که در آن دارو به شکل پودر عرضه می شود. ۴ - (عا. ) مواد مخدر: هرویین. ۵ - گور، قبر. ۶ - بهره، نصیب. ۷ - اثر، نشانه.
(گِ ) (ص. ) هر چیز مدور و دایره شکل.
(گُ ) [ په. ] (ص. ) دلیر، پهلوان.
فرهنگ فارسی
در آخر اسمائ امکنه آید و معنی شهر ساخت.... دهد: برو گرد ( بروجرد ) دارابگرد.
فرهنگ اسم ها
معنی: دلیر، پهلوان، دلاور، شجاع
فرهنگستان زبان و ادب
{dusting agent} [مهندسی بسپار-لاستیک] 1. پودری که بر سطح مادۀ چسبناک می زنند تا چسبندگی آن را از بین ببرند 2. ماده ای که از چسبناکی سطحی لاستیک پخت نشده می کاهد
جملاتی از کلمه گرد
جگر معرکه از اهل طرب چشم مدار لب ساغر دم شمشیر نگردد هرگز
دارد نشاط روی زمین در کنار بحر از گرد بی کسی گهر شاهوار من
اشک بر خاک درت می رود و دارم چشم کز درِبار تو محروم نگردد سایل