پیاز، که به عنوان پیاز باغی نیز شناخته میشود، گیاهی از سرده سیر و زیرتیره پیازیان در خانواده نرگسیان است. این سبزی یکی از قدیمیترین خوراکیها در جهان و ایران به شمار میآید و کشت آن به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح در مصر برمیگردد. بر اساس برخی اسناد تاریخی، کارگرانی که در ساخت اهرام مصر مشغول به کار بودند، از آن به عنوان غذای اصلی خود استفاده میکردند. یک گیاه دو ساله با رشد بوتهای ضعیف است که دارای برگهای استوانهای توخالی میباشد. در سال اول، با توجه به طول روز مورد نیاز، این گیاه سوخ یا Bulb را تشکیل میدهد و در سال دوم، با کشت سوخها و ظهور ساقههای گلدهنده و چترها، بذر تولید میکند. در تشکیل سوخ، مهمترین عوامل محیطی شامل درجه حرارت و طول روز هستند. بر این اساس، ارقام آن به سه گروه تقسیم میشوند: ارقام روز بلند، روز متوسط و روز کوتاه. این تقسیمبندی در تعیین زمان مناسب کاشت اهمیت دارد؛ به عنوان مثال، برای کاشت ارقام روز بلند مانند پیاز قرمز، معمولاً در فروردین ماه اقدام میشود.

پیاز
لغت نامه دهخدا
دو دستم بسستی چو پوده پیاز
دو پایم معطل دو دیده غرن.ابوالعباس عباسی.ای تن ار تو کارد باشی گوشت فربه بر همه
چون شوی چون داسگاله خود نبری جز پیاز.ابوالقاسم مهرانی.مردم بیهش جوید بدل مشک پیاز.قطران.صبر کن بر سخن سردش زیرا کان دیو
نیست آگاه هنوز ای پسر از نرخ پیاز.ناصرخسرو.ای رای تو بر سپهر تدبیر
صورتگر آفتاب تقدیر
راز کره پیاز مانند
پیش دل تو برهنه چون سیر.( از سندبادنامه ).بمانی چون پیازی پوست بر پوست
همی سوزی چومغزت نبود ای دوست.عطار ( اسرارنامه ).چون پیازی تو جمله تو بر تو
گر تو بی تو شوی ترا بخشد.عطار.هست این راه بی نهایت دور
توی بر توی جمله مثل پیاز.عطار.سلب گرچه ده تو کند چون پیاز
شود کوفته زیر گرزت چو سیر.کمال اسماعیل.دست ناپاک چون دراز کند
بمثل گر سوی پیاز کند
یک بیک جامه هاش بستاند
همچوسیرش برهنه گرداند.کمال اسماعیل.تو ملاف از مشک کان بوی پیاز
از دم تو میکند مکشوف راز.مولوی.ای دریغا گر بدی پیه و پیاز
په پیازی کردمی گر نان بدی.مولوی.وقت ذکر غزو شمشیرش دراز
وقت کر و فر تیغش چون پیاز.مولوی.آنکه چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز.سعدی.پیاز آمد آن بی هنر جمله پوست
که پنداشت چون پسته مغزی دروست.سعدی.چار ارکان مختلف در دیگ آش سرکه هست
رو پیاز و مس چغندر، دنبه سیم و گوشت زر.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. گیاه علفی این ساقه با برگ های نوک تیز و گل های سفید مایل به سبز.
۳. ساقۀ زیرزمینی و تغییرشکل یافتۀ گروهی از گیاهان تک لپه ای که با ورقه های نازک پوشیده شده است.
* پیاز دشتی: (زیست شناسی ) گیاه علفی پایا با پیاز بزرگ، گل های کوچک و خوشه ای به رنگ سفید یا سفید مایل به خاکستری، و برگ های دراز و نوک تیز که پیاز آن کاربرد دارویی دارد، عنصل، اشقیل، اسقیل.
* پیاز مغزتیره: (زیست شناسی ) = بصل النخاع
* پیاز مو: (زیست شناسی ) قسمتی از مو در پوست سر که مو را تغذیه می کند و باعث رشد آن می شود.
* پیاز موش: (زیست شناسی ) [قدیمی] = * پیاز دشتی
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- گیاهی است از تیر. سوسنی ها جز و تک لپه های جام و کاسه رنگین که پایا میباشد و برگهایش استوانه یی و نوک تیز و تو خالی و گلهایش سفید و مجتمع و چتری با منظر. کرویست و همچنین یک ساق. کوتاه زیر زمینی دارد که بنام طبق پیاز موسوم است و از آن برگهای زیر زمینی پیاز ( فلس ها ) و ریش. افشادن این گیاه جدا میشوند. برگهای زیر زمینی گیاه بانضمام طبق آن منظر. کروی شکلی ایجاد میکند که بنام سوخ یا پیاز موسوم است. این گیاه با سیر و موسیر از یک خانواده میباشد. برگهای زیر زمینی گیاه مذکور که همان پیاز معمولی است خوراکی است و با اغذی. مختلف یا بصورت ترشی مصرف میشود. در پیاز ترکیبات گوگردی و ویتامین های مختلف و یا قند غیر قابل تبلور بنام گلو کوکینین - که بنام انسولین گیاهی مشهور است- وجود دارد و همچنین قند های دیگر از قبیل ساکارز و مالتوز و املاح نیترات و فسفات و استات کلسیم و سدیم و پتاسیم و اینولین وجود دارد. بنابر این پیاز جزو مواد غذایی مفید و مهمیاست که بصورت خام یا پخته مصرف میشود. در تداوی پیاز را بعنوان ضد اسکوربوت و ضد دیابیطس نیز مصرف میکنند. پیاز همچنین مدر میباشد. در تشمع کبدی و سرطان کبد و ورم پرد. بیرونی قلب و ذات الجنب نیز مفید است بصل صوغانازلیم.۲- ریش. کلی. گیاهانی که ساختمان و شکلی نظیر پیاز معمولی دارند: خوان چو رسید از آسماندست بشوی و هم دهان تا که نیاید از کفت بوی پیاز و گندنا. ( دیوان کبیر ) یا پیاز اسپانیولی.پیازچه.یا پیاز تازه. پیازچه. یا پیاز تیره مغز. بصل النخاع. یا پیاز حسرت.گل حسرتپیاز سگگل حضرتی. یا پیاز حضرتی. گل حضرتی گل حسرت. یا پیاز دریایی. پیاز عنصل.یا پیاز عنصل. یا پیاز دشتی.پیاز عنصل.یا پیاز زمستانی. پیازچه. پیاز سگ. گل حضرتی گل حسرت. یا پیاز سنبل.کوت. سنبل.یا پیاز سبل. پیاز عنصل. یا پیاز صحرایی. پیاز دشتی پیاز عنصرل.یا پیاز عنصل.( اسم ) گیاهی زیبا از تیر. سوسنی ها جز و تک لپه ییهای کاسه و جام رنگین که دارای پیازی حجیم و بزرگ میباشد و در نواحی شنزار کناره های دریا خصوصا سواحل بحر الروم ( مدیترانه ) آفریقای شمالی صقلیه و کرس میروید.گلهایش کوچک و سفید مایل بسبز میباشد و بصورت خوش. دراز در انتهای ساقه گل دار قرار دارند. میوه اش بشکل کپوسل و قهوه یی رنگ و سه خانه است که در هرخانه ۳ تا ۴ دان. تیره رنگ موجود است. پیاز حجم این گیاه گاهی وزنش تا۳کیلو گرم هم میرسد.از پیاز آن در تداوی بعنوان مقوی قلب و ادرار آور ودراستقسائ ها ( خصوصا استسقائ قلبی ) و همچنین بعنوان خلط آور در برنشیت ها و سیاه سرفه بکار میرود عنصل پیاز دریای اشقیل پیاز دشتی پیاز سیل اسقیل. توضیح نوعی ازاین گیاه در خراسان وجود دارد که دارای گلهای سفید رنگ میباشد. این گیاه را بصل الخنزیر نیز گویند. یا پیاز کوهی. نوعی پیاز خودرو که در صحاری و کوهستانها میروید کراث اسپانیا یبانی صار مساقی رکامبول. یا پیاز تیز. نوعی پیاز دشتی که آنرا بعربی بصل الزیز گویند.یا پیاز مریم٠گون. بوت. مریم. یا پیاز موش. پیاز دشتی پیاز عنصل. یا پیاز مو( موی ). بن موی در پوست تن که موی بر آن استوار استبیخ مواصل الشعر پیازک.یا پیاز نرگس.گون. بوت. نرگس. عنصل بصل النرجس. یا ما نه سر پیازیم نه ته پیاز. درین کار دخالتی نداریم هیچکاره ایم.
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه آزاد فارسی
گیاهی متعلق به تیره سوسن، از گونۀ پیاز خوراکی. ریشۀ غده ای این گیاه طعم و بویی شاخص و قوی دارد. گرچه این گیاه از دوران باستان کشت شده است، خاستگاه احتمالی آن آسیا است. این غده ها خوراکی اند. لایه های بی رنگ و هم مرکز پره های اصلی حاوی روغنی است که هنگام بریدن پیاز در هوا متصاعد و باعث ریزش اشک می شود. پیاز در آشپزی به وفور مصرف می شود. پیاز گیاهی دوساله است. انواع معمولی آن در فصل نخست کشت تولید غده پیازی و در فصل دوم تولید دانه می کنند. گرچه پرورش پیاز امروزه در بیشتر نواحی ایران معمول است، به نظر می رسد منشأ این گیاه بلوچستان و افغانستان بوده و از آن جا به سایر نقاط نفوذ کرده است. مصرف پیاز از زمان ماقبل تاریخ و پرورش آن در مصر و کلده معمول بوده است. پیاز نزد مصریان احترام مذهبی خاصی داشت و در آن جا، نمونه هایی با غده درشت و طعم ملایم را برای غذا پرورش می دادند. یونانیان آن را از زمان هومر می شناخته اند و رومیان آن را به فراوانی مصرف می کرده اند. مصرف پیاز برای درمان بسیاری از امراض توصیه شده است. پیاز مدرّ، پایین آورنده فشار خون، مسکن دردهای عصبی و جراحت ها، و برطرف کننده برخی از ناراحتی های سینه است.
دانشنامه اسلامی
واژه پیاز توسعاً به سوخ هر رستنی دیگری نیز گفته می شود، مثلاً، پیاز نرگس و پیاز سنبل.
تاریخجه پیاز
پیاز از قدیم ترین گیاهان مصرفی آدمی است. خاستگاه آن احتمالاً جنوب غربی آسیا بوده و از آن جا به دیگر نقاط جهان راه یافته است (بریتانیکا، مقاله "onion")؛ ولی اکنون در همه جای دنیا کشت می شود.مصریان باستان پیاز را نمادی از نظام کیهان دانسته، به نام آن سوگند یاد می کردند.
قدیم ترین ذکر
شاید قدیم ترین ذکر پیاز اشارات پراکنده حکیم یونانی تئوفراستوس (اواخر سده چهارم و اوایل سده سوم پیش از میلاد) به آن باشد، مثلاً: بخشی از ساقه آن در خاک می روید؛ زمان کِشت و جوانه زدن آن؛ دانه های آن خوب نمی ماند؛ و «ریشه» آن لایه لایه است. اما قدیم ترین وصف منسجم پیاز (انواع پیاز و رویشگاه های آن در حوزه مدیترانه بویژه در یونان، کِشت پیاز، و جز این ها) را در «تاریخ طبیعی» پلینیوس می یابیم. وی در قدمت کشت پیاز می گوید: «در مصر مردم، به وقت ادای سوگند، به سیر و پیاز همچون (دیگر) خدایانِ خود قَسَم می خوردند».
پیاز در تمدن های باستانی
...
[ویکی فقه] پیاز (قرآن). پیاز گیاهی خوردنی با طعمی تند از تیره سوسنیان با نام علمی (Alliumcepa) و از قدیمی ترین گیاهان مصرفی آدمی است.
پیاز، گیاهی خوردنی با طعم تند تک لپه ای و از تیره سوسنی و هم خانواده با سیر است. در این مدخل از واژه «بصل» استفاده شده است.
پیاز در قرآن
معادل عربی پیاز، «بَصَل» است که شباهت بسیاری به معادل عبری آن دارد. در قرآن این واژه تنها یک بار به عنوان یکی از خوراکیهای درخواستی بنی اسرائیل یاد شده است که به جای مَنّ و سَلْوی به خوردن آنها رغبت داشتند:«و اِذ قُلتُم یـموسی لَن نَصبِرَ عَلی طَعام و احِد فَادعُ لَنا رَبَّکَ یُخرِج لَنا مِمّا تُنبِتُ الاَرضُ مِن بَقلِها وقِثّائِها وفومِها و عَدَسِها وبَصَلِها قالَ اَتَستَبدِلونَ الَّذی هُوَ اَدنی بِالَّذی هُوَ خَیرٌ اِهبِطوا مِصرًا فَاِنَّ لَکُم ما سَاَلتُم...». این ماجرا در کتاب مقدس نیز آمده است. در نوشته های ربانی یهود هم بارها به پیاز اشاره شده و خوردن آن، نشانه دوری از خوشگذرانی و قناعت به کم معرفی شده است.
ویکی واژه
cipolla
پیشرفت کردن، موفق شدن، ثابت و مستقر شدن.
