متل

متل، که در زبان انگلیسی motel نامیده می‌شود، نوعی اقامتگاه است که عمدتاً در کنار جاده‌های اصلی، کوهستانی، جنگلی یا بیابانی بنا می‌شود. ویژگی بارز آن ها، پارکینگ در دسترس و دید مسافران به اتومبیل‌هایشان است. به طور خلاصه، هتلی است که به مسافران اجازه می‌دهد با خودروی شخصی وارد شده و حتی خودروی خود را جلوی درب اتاق پارک کنند. یکی از مشخصه‌های اصلی این مکان ها، فقدان لابی است. مسافران پس از ورود به آن، بدون نیاز به پیاده شدن از خودرو، کلید اتاق خود را از پذیرش دریافت کرده و مستقیماً به سمت اتاق خود رانندگی می‌کنند. معمولاً از یک ساختمان منفرد تشکیل شده‌اند که اتاق‌ها به هم متصل هستند و درهایشان رو به پارکینگ یا یک محوطه مشترک باز می‌شود. در برخی موارد نیز، به صورت مجموعه‌ای از کابین‌های کوچک با پارکینگ مشترک ساخته می‌شوند. اگرچه اکثر متل‌ها مالکیت فردی دارند، اما متل‌های زنجیره‌ای نیز در دسترس هستند. در بسیاری از کشورها، در حاشیه شهرها و جاده‌های کمربندی، واحدهای اقامتی برای مسافرانی که مسافت طولانی را با خودرو طی می‌کنند، ایجاد می‌شود. این واحدها معمولاً یک یا دو طبقه بوده و شامل اتاق، تلویزیون، یخچال و امکانات تهیه چای و قهوه هستند. برخی از آن ها امکانات بیشتری ارائه می‌دهند، در حالی که برخی دیگر ساده‌تر هستند. در نزدیکی این ها، معمولاً سوپرمارکت، رستوران و پمپ بنزین وجود دارد تا نیازهای مسافران به راحتی برطرف شود. به دلیل ارائه خدمات محدودتر نسبت به هتل‌ها، هزینه اقامت در متل‌ها معمولاً کمتر است.

لغت نامه دهخدا

متل. [ م َ ت َ ] ( اِ ) قصه های کوچک خوش آینده و حکایتهای خرافی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). داستانهای غیرواقعی که بیشتر قهرمان های آن جانوران، دیوان و پریان هستند و برای سرگرمی و خوش آیند کودکان گفته و یا نوشته شود:
لیک پیش اهل حل و عقد عصر ما کنون
جمله تحقیقاتشان افسانه گردید و متل.ادیب السلطنة.و رجوع به فرهنگ عامیانه ٔجمال زاده شود. || بیغاره. چربک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مفت. مزخرف. || مثل سایر. ( فرهنگ فارسی معین ).
متل. [ م َ] ( ع مص ) جنبانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). جنبانیدن و حرکت دادن. ( ناظم الاطباء ).
متل. [ م ُ ت ِل ل ] ( ع ص ) کسی که می بندد و یا میکشد از دست. || آن که سبب میشود چکیدن را و میچکاند. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
متل. [ م ُ ت ِ ] ( فرانسوی، اِ ) مهمانخانه ای نزدیک به شاهراه که اختصاصاً برای پذیرایی کسانی که با اتومبیل مسافرت می کنند تدارک شده باشد. ( از لاروس ).
متل. [ م ِ ت َل ل ] ( ع اِ ) ( از «ت ل ل » ) اسم آلت از تل. ( منتهی الارب ). || ( ص )نیزه راست و سخت. یقال: رمح متل. ( منتهی الارب ). رمح متل؛ نیزه راست و استوار. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). نیزه قوی. ( مهذب الاسماء ). || هر چیز که بدان کسی بر زمین افتد. ( ناظم الاطباء ). || مرد قوی. || شتر قوی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مرد استاده در نماز. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(مُ تِ ) [ انگ. ] (اِ. ) مهمان خانة کنار دریا، بین راه و اقامتگاه ییلاقی، راه سرا (فره ).
(مَ تَ ) (اِ. ) (عا. ) ۱ - افسانه، داستان کوتاه. ۲ - مَثَل. ۳ - سخنی که از روی شوخی گفته شود.

فرهنگ عمید

مهمان خانۀ بزرگ در خارج شهر و در محل هایی که مردم برای تفرج می روند.
۱. داستان کوتاه عامیانه و موزون.
۲. [مجاز] سخنی که از روی شوخی و طعنه به کسی گفته می شود.

فرهنگ فارسی

افسانه، داستان کوتاه، مثل، سخنی که ازروی شوخی گفته شود
( اسم ) ۱ - افسانه داستان کوتاه. ۲ - حرف مفت مزخرف. ۳ - مثل سایر.
اسم آلت است از تل

دانشنامه عمومی

متل (شرکت). شرکت متل' ( به انگلیسی: Mattel ) شرکت آمریکایی چندملیتی تولید اسباب بازی و بازی است که توسط زوج زن و شوهر، الیوت هندلر و روث هندلر در ژانویه ۱۹۴۵ در لس آنجلس تأسیس شد و دفتر مرکزی آن در ال سگوندو، کالیفرنیا می باشد. شرکت متل در ۳۵ کشور حضور دارد و محصولات آن در بیش از ۱۵۰ کشور فروخته می شود.
متل (شیمی). 'مِتُل ( به انگلیسی: Metol ) یک ترکیب شیمیایی است با نام monomethyl - P - aminophenol hemisulfate است. این ماده یکی از عوامل اصلی ظهور در عکاسی سیاه و سفید، مخصوصاً ظهور فیلم سیاه و سفید می باشد. متل در خالص ترین شکل خود، یک ماده شیمیایی حساس به نور است. نمک سولفاته آن که ( hemisulfate ) می باشد، N - متیل - P - aminophenol. 654 - 98 نامیده می شود.
متل از واکنش هیدروکینون با متیل آمین پس از خنثی سازی با اسید سولفوریک تهیه می شود.
متل (فیلم). «متل» ( انگلیسی: The Motel ( film ) ) فیلمی در ژانر کمدی - درام است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد.

ویکی واژه

مهمان خانة کنار دریا، بین راه و اقامتگاه ییلاقی، راه سرا (فره)
(عا.)
افسانه، داستان کوتاه.
مَثَل.
سخنی که از روی شوخی گفته شود.

جمله سازی با متل

ممتلی و خوابناک و سست بد پا و رویش صد هزاران زخم شد
کلاهک: متلاشی شونده با قدرت انفجاری بالا به وزن ۲۱۷ کیلوگرم
به‌که؛ لب نگذرد زمزمهٔ احتیاج خون قناعت مریز ناله رگ ممتلی‌ست