غربت

غربت یا دوری از میهن به احساسی اطلاق می‌شود که افراد هنگام فاصله گرفتن از وطن یا خانه تجربه می‌کنند. این احساس به نوعی دلتنگی برای میهن یا خانه است و همچنین می‌تواند شامل دلتنگی برای چیزهایی باشد که روزگاری برای فرد اهمیت داشته‌اند، اما اکنون در دسترس او نیستند. بر اساس لغتنامهٔ دهخدا، غربت به معنای دوری از وطن و خانمان است. احساس غربت در انسان زمانی به وجود می‌آید که به شهری دور سفر کرده و برای مدت طولانی از خانه و میهن خود فاصله بگیرد. این احساس به‌ویژه زمانی تشدید می‌شود که فرهنگ محیط جدید با فرهنگ زادگاه فرد تفاوت‌های زیادی داشته باشد. در برخی موارد، غربت با ترس و احساس ناتوانی همراه می‌شود. نمونه‌هایی از این احساس که تقریباً همه افراد آن را تجربه کرده‌اند، شامل روز اول مدرسه، سفرهای تفریحی گروهی بدون خانواده یا ورود به یک محیط کاری جدید است. همچنین، ورود به پادگان نیز می‌تواند این احساس را برای سربازان به وجود آورد.

لغت نامه دهخدا

غربت. [ غ َ ب َ ] ( ع اِ ) غربة. رجوع به غَربَة شود.
غربت. [ غ ُ ب َ ] ( ع مص ) غُربَة. دوری از جای خود. دور شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). غریب شدن. ( مصادر زوزنی ). دوری از وطن. جدائی از وطن در طلب مقصود. غُرب. ( اقرب الموارد ). دوری از جای باش. دوری از خانمان. دوری از وطن و شهر. غریبی

فرهنگ معین

(غُ بَ ) [ ع. غربة ] (مص ل. ) دور شدن، دور شدن از شهر و دیار.

فرهنگ عمید

۱. دور شدن، دور شدن از شهر خود.
۲. دوری از وطن.
۳. (اسم ) جای دور از خانمان که وطن شخص نباشد: درشتی کند بر غریبان کسی / که نابوده باشد به غربت بسی (سعدی: ۱۲۵ ).

فرهنگ فارسی

دورشدن، دورشدن ازشهرخود، دوری ازوطن، جای دورازخانمان، آنجاکه وطن شخص نباشدغربتی:منسوب به غربتغرشمار، غریب شمار
۱ - دور شدن از شهر و دیار غریب گشتن ۲ - ( اسم ) دوری از وطن غریبی ۳ - غیبت مقابل حضرت ۴ - ( اسم ) جای دور از خانمان آنجا که وطن شخص نباشد مقابل وطن موطن ۵ - غریب شمال قرشمال. یا غربت اختیار کردن. به غربت رفتن غربت گزیدن.
غربه

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی غَرَبَت: غروب کرد
معنی قُرْبَةٌ: وسیله ی تقرّب ونزدیک شدن
ریشه کلمه:
غرب (۱۹ بار)
دور شدن. در قاموس گفته: «اَلْغَرْبُ: اَلْمَغْرِبُ وَ الذِّهابُ وَالَّنَحّی» در اقرب الموارد گفته «غَرَبَتِ النُّجُومُ غُرُوباً: بَعُدَتْ وَ تَوارَتْ» در مجمع فرموده: اصل غرب به معنی تباعد و حد است «حّد» را دیگران نیز گفته‏اند. علی هذا غروب آفتاب و غیره را به علت دور شدن از افق و پنهان شدن غروب گفته‏اند.. چون آفتاب غروب می‏کرد از آنها به طرف شمال میل می‏کرد.. مَغرِب: محل غروب. آیه شامل تمام زمین است زیرا چون زمین را به شرق و غرب تقسیم کنیم جز خطّی موهوم که فاصل آن دو است چیزی نمی‏ماند. راجع به آیه. و. رجوع شود به «شَرَقَ» و راجع به آیه. رجوع شود به «طلع» و «حماء». در کریمه. مراد زمین شام و فلسطین است به قرینه «الّتی بارَکْنا» که در چند آیه در وصف سرزمین شام آمده است مشارق و مغارب مفید آن است که تمام آن زمین به دست بی اسرائیل افتاده است. در آیه. گفته‏اند مراد آن است که شجره زیتون در شرق و غرب باغ نیست تا آفتاب فقط در نصف روز بر آن بتابد و نصف روز در سایه باشد بلکه در محلی است که خورشید پیوسته بر آن می‏تابد، خوب می‏رسد روغنش صاف و عالی می‏شود که «یَکادُ زَیْتُها یُضی‏ءُ وَلَوْلَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ».

جملاتی از کلمه غربت

مانده‌ام بر حال خود حیران جدا از کوی یار مبتلای غربتم دور از دیار افتاده‌ام
دلم آه سحر چون با دعا دمساز گردانید ز غربت آفتاب من عنانرا باز گردانید