صحرا

این اسم دخترانه نامی زیبا و با معنی عمیق است که به طبیعت، زیبایی و سادگی اشاره دارد. این نام می‌تواند به فرد احساس خاص بودن و ارتباط با دنیای طبیعی بدهد و او را به عنوان شخصیتی مستقل و شجاع در جامعه معرفی کند. انتخاب این نام نمایانگر توجه به ارزش‌های طبیعی و زیبایی‌های زندگی است.

معنی اسم

صحرا در زبان عربی به معنای بیابان یا دشت وسیع است. این واژه به فضاهای وسیع و باز اشاره دارد که اغلب با طبیعت بکر و زیبایی‌های خاص خود همراه است. بیابان‌ها به عنوان مکان‌هایی با سکوت و آرامش، می‌توانند نمادی از آزادی و آرامش درونی باشند. این ویژگی می‌تواند به فرد احساس خاص بودن و ارتباط عمیق با طبیعت بدهد.

زیبایی و سادگی طبیعت

این نام می‌تواند به زیبایی‌های طبیعی و عناصر زندگی که در سادگی و خلوص وجود دارند، اشاره کند. انتخاب نام صحرا می‌تواند نماد عشق به طبیعت و زیبایی‌های آن باشد و به فرد یادآوری کند که در زندگی به سادگی و زیبایی‌های طبیعی توجه کند.

معانی استعاری

بیابان‌ها به عنوان نمادی از سفرهای زندگی و چالش‌ها نیز شناخته می‌شوند. صحرا می‌تواند به معنای عبور از چالش‌ها و سختی‌ها و در نهایت رسیدن به آرامش و رشد باشد. این بعد استعاری می‌تواند به فرد کمک کند تا در مواجهه با مشکلات زندگی با امید و ایمان پیش برود.

تأثیر بر شخصیت

انتخاب نام صحرا می‌تواند تأثیر مثبتی بر شخصیت فرد داشته باشد. این نام به فرد یادآوری می‌کند که باید به زیبایی‌های طبیعی و ارزش‌های زندگی توجه کند و در عین حال با چالش‌ها با شجاعت و اطمینان مواجه شود. همچنین، این نام می‌تواند به فرد کمک کند تا با روحیه‌ای مستقل و آزاد در جامعه حاضر شود.

لغت نامه دهخدا

صحرا. [ ص َ ] ( از ع، اِ ) صحراء. دشت. ج، صحراوات، صحاری. ( مهذب الاسماء ). دشت هموار. گشادگی فراخ بی گیاه. بیابان. بر. هامون. زمین هموار و فراخ. اراجیح. بجدة. بریة. تیر. جبار. جَبّان. جبانة. جَرَد. مَلا. ( منتهی الارب ): 
بر که و بالا چو جه همچون عقاب اندر هوا
بر تریوه راه چو جه همچو بر صحرا شمال.شهید بلخی ( از لغت فرس ).عالم بهشت گشته کاشانه زشت گشته 
عنبرسرشت گشته صحرا چو روی حورا.کسائی.آهو همی گرازد گردن همی فرازد
گه سوی کوه تازد گه سوی راغ و صحرا.کسائی.صحرای بی نبات پر از خشکی 
گوئی که سوخته است بابرنجک.دقیقی.سپاهی که صحرا و دریا و کوه 
شد از نعل اسبان ایشان ستوه.فردوسی.نخواهم که با او بصحرا بود
هم آورد ار کوه خارا بود.فردوسی.بتابید صحرا و هامون و دشت 
تو گفتی که آتش از او درگذشت.فردوسی.همه سوی صحرا سر و دست و پای 
بزیر سم اسب جنگ آزمای.فردوسی.صحرای سنگروی و که سنگلاخ را
از سم آهوان و گوزنان شیار کرد.فرخی.سواری چند از طلیعه بتاختند که علی تکین از آب بگذشت و در صحرائی وسیع بایستاد... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 351 ). و خوردنیها به صحرا مغافصة پیش آوردندی و نیز میزبانیهای بزرگ کردی... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 107 ). امیر دیگر روز برنشست و به صحرا آمد... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 347 ). پس نماز دیگر برنشست و در آن صحرا میگشت و همه اعیان با وی... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 198 ). پس ازخلعت علی میکائیل بباغ صدهزار رفت و به صحرا آمد...( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 366 ).
شادی بدین بهار چو می بینی 
چون بوستان خسرو صحرا را.ناصرخسرو.زین چرخ برون، خرد همی گوید
صحراست یکی و بیکران صحرا.ناصرخسرو.رخ سبز صحرا بخندید خوش 
چو بر وی سیاه ابر بگریست زار.ناصرخسرو.نیست چیزی دیدنی ز اینجا برون و زین قبل 
کی گمان آید کزین گنبد برون صحراستی.ناصرخسرو.گاه سنگت همی کند بر کوه 
گاه بادت کند به صحرا بر.مسعودسعد.صواب آن است که... بر بامها و صحراها چشم اندازی. ( کلیله و دمنه ).

فرهنگ معین

(صَ ) [ ع. صحراء ] (اِ. ) ۱ - دشت. ۲ - بیابان. ~ی کربلا کنایه از: جای فاقد آب و گیاه و دیگر امکانات.

فرهنگ عمید

۱. (جغرافیا ) زمین پهناور بی آب وعلف، دشت، بیابان.
۲. (کشاورزی ) زمینی که در آن زراعت می کنند.

فرهنگ فارسی

۱ - دشت دشت هموار. ۲ - بیابان بر بی آب و علف جمع: صحاری صحراوات. ۳ - چند جفت یا بند که با هم تشکیل یک دسته و یک واحد زراعتی را دهند ( خراسان ). ترکیبات اسمی: یا صحرائ آذر گون. صحرایی همانند آتش. یا صحرائ جان. عالم ارواح عرصه ارواح. یا صحرائ دل. پهنه دل عرصه قلب. یا صحرائ سیم. صبح صادق. یا صحرائ عشق. ملک عشق میدان عشق. یا صحرائ غم. ملک غم وادی اندوه. یا صحرائ فلک. عرصه فلک. یا صحرائ قدسی. عالم لاهوت. یا صحرائ هند. هندوستان. یا صحرائ یقین. عالم یقین. ملک یقین. ترکیبات فعلی و تعبیرات: آن سرش صحراست. بسیار وسیع است. از صحرائ سر در آوردن. ( جستن یافتن ) مفت و رایگان یافتن. یا از صحرائ نهادن. آشکار شدن پیدا کردن هویدا کردن. یا به صحرائ افتادن. آشکار شدن. در معرض انظار قرار گفتن. یا سر به صحرائ نهادن. ۱ - گریختن فرار کردن ۲ - دیوانه شدن. یا صحرائ که نمانده اید مگر صحرائ مانده اید. به مهمانی که در رفتن شتاب دارد گویند.
وی دختر لقمان است و برادر او را لقیم نام بود

فرهنگ اسم ها

اسم: صحرا (دختر) (عربی) (طبیعت) (تلفظ: sahrā) (فارسی: صحرا) (انگلیسی: sahra)
معنی: بیابان، محلی خارج از منطقه ی مسکونی، ( عربی، صحراء )، که دارای پوشش گیاهی است، ( در قدیم ) ( به مجاز ) میدان جنگ، ( اَعلام ) ( = صحرای آفریقا ) وسیعترین بیابان دنیا در شمال آفریقا، که از غرب به شمال، از اقیانوس اطلس تا دریای سرخ و از شمال به جنوب، از رشته کوه های اطلس و دریای مدیترانه تا ناحیه های نزدیک رود نیجر و دریاچه ی چاد امتداد دارد، دشت هموار

دانشنامه عمومی

صحرا (فیلم ۱۹۱۹). «صحرا» ( انگلیسی: Sahara ) یک فیلم است که در سال ۱۹۱۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به لوئیز گلام و مت مور اشاره کرد.
صحرا (فیلم ۱۹۴۳). «صحرا» ( روسی: Тринадцать ) فیلمی در ژانر جنگی به کارگردانی زولتان کوردا است که در سال ۱۹۴۳ منتشر شد. 
صحرا (فیلم ۱۹۹۵). «صحراا» ( انگلیسی: Sahara ) فیلمی در ژانر جنگی است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به جیم بلوشی و مایکل ماسی اشاره کرد.
صحرا (فیلم ۲۰۰۵). صحرا ( انگلیسی: Sahara ) فیلمی در ژانر اکشن و زوج هنری به کارگردانی برک آیسنر است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. 
دیرک پیت کاشف و ماجراجوی بزرگ که در مؤسسه تحقیقات زیر آب کار می کند، سکه ای قدیمی متعلق به گنجی افسانه ای را می یابد و برای یافتن آن به خطرناک ترین منطقه آفریقا در نیجریه می رود. 
صحرا (فیلم ۲۰۱۷). صحرا ( به انگلیسی: Sahara ) یک فیلم ماجرایی سه بعدی متحرک کامپیوتری فرانسوی - کانادایی محصول سال ۲۰۱۷ به کارگردانی پیر کوره در ( اولین کارگردانی ) خود و تهیه کنندگی ماندارین فیلم و استودیو کانال است. این فیلم در ۱۸ ژانویه ۲۰۱۷ اکران شد و نظرات منفی منتقدان را دریافت کرد. 

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:بیابان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صحرا، دشت و بیابان است.
عنوان یاد شده در بابهای طهارت، صلات، زکات، خمس، حج، اطعمه و اشربه و لقطه به کار رفته است.
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، زیر نظر آیت الله محمود هاشمی شاهرودی، ج۵، ص۵۰، برگرفته از مقاله «صحرا». 

جملاتی از کلمه صحرا

الکرکرات (به عربی: الکرکرات) یک منطقهٔ مسکونی در صحرای غربی است که در الکویره واقع شده‌است. الکرکرات ۱۰۵٫۷۳ کیلومتر مربع مساحت و ۲۸ نفر جمعیت دارد و ۲۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده‌است.
دگر روز از برای او جهاندار کند صحرا و دریا پُر دگر بار
بگیر گردن مینا و رو به صحرا کن که یک جهان قدح از لاله زار در گردست
چه در گلشن چه در گلخن چه صحرا چو دیده واکرم جز ته نوینم
از آن پس سپهدار روشن روان نگه کرد صحرا کران تا کران
الکساندر باتیوک (روسی: Алекса́ндр Миха́йлович Батю́к؛ ۱۴ ژانویهٔ ۱۹۶۰ – ) اسکی‌باز صحرانوردی اهل اوکراین بود.