صباح

به نظر راغب، صبح و صباح هر دو به آغاز روز و زمان ظهور سرخی آفتاب در افق اشاره دارند. اما او معتقد است که صباح به معنای آغاز روز و صبح به معنای فجر یا آغاز روز است. قاموس نیز این احتمال را مطرح کرده است. در صحاح، تنها فجر ذکر شده است. به نظر می‌رسد که نظر دوم صحیح‌تر باشد، زیرا صبح و صباح نباید مترادف باشند. سوگند به صبح زمانی که آشکار شود و سوگند به صبح زمانی که گسترش یابد. هنگامی که عذاب بر آن‌ها نازل شود، روز انذار برای آن‌ها ناخوشایند خواهد بود. این واژه تنها یک بار در قرآن آمده است. اصباح به کسر حرف اول، مصدر است و به معنای صبح نیز به کار رفته است. در آیه، این واژه به معنای صبح است و به معنای شکافنده صبح اشاره دارد و شب را به عنوان محل سکون و آرامش قرار داده است. این عبارت نیز یک بار در قرآن ذکر شده است.

لغت نامه دهخدا

صباح.[ ص َ ] ( ع اِ ) بام. بامداد. نقیض مساء

فرهنگ معین

(صَ ) [ ع. ] (اِ. ) ۱ - بامداد. ۲ - سپیده دم. ۳ - روز.، ~ و مسا صبح و شب.، چند ~چند روز.، هر چند ~ هر چند وقت یک بار.

فرهنگ عمید

= صبیح
اول روز، بامداد.
* صباح و مسا: [قدیمی] صبح و عصر، بامداد و شبانگاه.

فرهنگ فارسی

گاه بجای [ حسن بن صباح ] ( ه.م. ) بکار رود ( قس. حلاج بجای حسین بن منصور حلاج ): [ صباح شد این لعین بی دین مانا که نماند اهل قزوین... ] [ برجبهتش از فنا رقم باد اهل الموت را الم باد...] ( تحفه العراقین.قر. ۲۳۷ ).
اول روز، بامداد، نقیض مسائ
( اسم ) ۱ - بامداد صبح اول روز مقابل مسائ رواح. یا صباح و مسائ. بامداد و شبانگاه صبح و عصر. ۲ - سپیده دم. ۳ - روز یوم.
ابن مثنی

فرهنگ اسم ها

اسم: صباح (دختر، پسر) (عربی) (طبیعت، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sabāh) (فارسی: صَباح) (انگلیسی: sabah)
معنی: بامداد، سپیده دم، روز، صبح در مقابلِ مَسا، صبح‎ ‎‏، نام دعائی منسوب به علی ( ع )

دانشنامه آزاد فارسی

صباح (Sabah)
روزنامۀ چاپ ترکیه. در ۱۹۴۸، گروهی مطبوعاتی با امکانات مالی قوی آن را تأسیس کردند. این روزنامه به گروه رسانه ای صباح وابسته است و حفظ اصول لائیک اساس کار آن است. شمارگان آن به حدود ۳۷۹ هزار نسخه است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی صَبَاحُ: صبح - بامداد
ریشه کلمه: 
صبح (۴۵ بار) مصباح: اسم آلت است به معنی چراغ. و جمع آن مصابیح است. به نظرم علت این تسمیه آن است که چراغ شب تاریک را با نور خود نظیر صبح می‏کند. اصبَحَ: ارز افعال مقاربه است. به معنی صار (گردید) مثل. یعنی: او را کشت و از زیانکاران گردید.. تمام موارد این صیغه در قرآن به معنی صار و گردیدن است مگر بعضی از قبیل «حینَ تُمْسُونَ وَ حینَ تَصْبِحُونَ» که به معنی داخل شدن در صباح است. ایضاً صیغه‏های اسم فاعل آن نحو. *،. بنابر آنچه در «رجوم» گذشت مراد از مصابیح تیرهای شهاب و سنگهای سرگردان فضا هستند که در اثر تماس با گازهای جوّی مشتعل شده و از بین می‏روند. منظور از آنها نه نجوم است و نه کواکب.

جملاتی از کلمه صباح

در این مبارک صباح شد می صافی مباح شد می صافی مباح در این مبارک صباح
صباحی دلبر گیسو بلندی به زیر لب به من زد نیمه خندی
صباح مرگ یکی دار دید و میدانی پر ازدحام‌، چو لشکر به وقت سان دادن