لغت نامه دهخدا
شیپورچی. [ ش َ/ ش ِ ] ( ص مرکب، اِ مرکب ) ( از: شیپور + چی، پسوند ترکی ) شیپورزن. آنکه شیپور می نوازد. ( ناظم الاطباء ).
شیپورچی. [ ش َ/ ش ِ ] ( ص مرکب، اِ مرکب ) ( از: شیپور + چی، پسوند ترکی ) شیپورزن. آنکه شیپور می نوازد. ( ناظم الاطباء ).
کسی که شیپور می نوازد، شیپورزن.
( صفت ) شیپور زن.
شیپورچی: کسی که شیپور می زند.
💡 فرمانده شیپورچیان رمانی از توماس هاردی است که در سال ۱۸۸۰ منتشر شد. گلناز مدرسی قوامی این رمان را به فارسی ترجمه کردهاست.