شاداب

اسم شاداب در لغت‌نامه دهخدا به معنای سیراب، پرآب و آبدار آمده است. این واژه به وضوح بیانگر حالتی از سرزندگی و شادابی است که به طراوت و شادابی مرتبط می‌شود. همچنین، در فرهنگ معین، این واژه به معنای تازه، باطراوت و مسرور تعریف شده است. این مفاهیم نشان‌دهنده نوعی نشاط و خوشحالی در زندگی هستند که به انسان احساس شادابی و سرزندگی می‌بخشند. در واقع، این اسم نه تنها یک نام، بلکه نمادی از طراوت و سرزندگی است که می‌تواند به فرد انرژی مثبت و روحیه‌ای شاد بدهد. این نام به خوبی نمایانگر صفات و ویژگی‌هایی است که انسان‌های شاد و پرانرژی را توصیف می‌کند.

لغت نامه دهخدا

شاداب. ( ص مرکب ) سیراب. پرآب. ( فرهنگ جهانگیری ) ( فهرست ولف ). آبدار. شادآب

فرهنگ معین

(ص مر. ) تازه، با طراوت، مسرور.

فرهنگ عمید

۱. پرطراوت، خرم: دائم گل این بستان شاداب نمی ماند / دریاب ضعیفان را در وقت توانایی (حافظ: ۹۸۴ ).
۲. [قدیمی، مجاز] آباد، بارونق.

فرهنگ فارسی

شاد آب، سیر آب، پر آب، تروتازه، خرم
( صفت ) ۱ - پر آب سیراب آبدار. ۲ - تازه طری. ۳ - شاد شادمان مسرور. ۴ - چراگاه سبز.
( شاد آب ) ( صفت ) ۱ - پر آب سیراب آبدار. ۲ - تازه طری. ۳ - شاد شادمان مسرور. ۴ - چراگاه سبز.

فرهنگ اسم ها

اسم: شاداب (دختر) (فارسی) (تلفظ: šādāb) (فارسی: شاداب) (انگلیسی: shadab)
معنی: با طراوت، تازه، شاد، مسرور، شادان

دانشنامه عمومی

شاداب (کهنوج). شاداب، روستایی در دهستان نخلستان بخش مرکزی شهرستان کهنوج در استان کرمان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۳۵۱ نفر ( ۹۸ خانوار ) بوده است.

ویکی واژه

تازه، با طراوت، مسرور.

جملاتی از کلمه شاداب

جلال ملک و دین زان گلشن آمد گلی خرم دل و شاداب و خندان
شاداب کند ابر ثنای تو بیان را صد برگ کند غنچه بی برگ دهان را
شاداب بوستان بهارست سیرتت وندر تو از فنون بزرگی بسی فنن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال پی ام سی فال پی ام سی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت