سارا

سارا

سارا در لغت به معنای صاف و پاکیزه یا ناب و خالص است. این واژه به طور کلی به ویژگی‌هایی از قبیل خلوص، پاکی و تمیزی اشاره دارد و به عنوان نمادی از بی‌نقصی و کیفیت عالی در نظر گرفته می‌شود.

علاوه بر معانی فوق، این نام در زبان عبری به معنای شاهدخت یا شاهزاده هم است و به عنوان شاهزاده من نیز تعبیر می‌شود.

در متون دینی نام سارا در مقام همسر ابراهیم پیامبر و مادر اسحاق نبی نیز  شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

سارا. ( ص ) خالص را گویند. ( جهانگیری ) ( رشیدی ) ( غیاث ) ( انجمن آرا ) ( فرهنگ خطی کتابخانه لغت نامه ). خالص و صاف. ( شعوری ). خالص و ویژه. ( آنندراج ). اگرچه این لفظ به این معنی شایستگی صفت دیگر چیزها را نیز دارد لیکن ترکیب آن بجز عنبر و مشک وزر بنظر نیامده است. همچو عنبرسارا، و زر سارا. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( انجمن آرا ) ( رشیدی ) ( غیاث ) ( آنندراج ). پاک. بی آمیغ. ناب. تمیز. بی بار.

فرهنگ معین

(ص. ) خالص، بی غل و غش.

فرهنگ عمید

زبده، خالص، بی غش: زر سارا، عنبر سارا، مشک سارا: چه حاصل زآنکه دانی کیمیا را / مس خود را نکرده زرّ سارا (جامی۵: ۲۰۱ ).

فرهنگ فارسی

زبده، خالص، بی غش، درترکیب مانند:عنبرسارا
( صفت ) خالص بی غش: عنبر اسرا مشک سارا.
نام زن ابراهیم پیغمبر و مادر اسحق است

فرهنگ اسم ها

اسم: سارا (دختر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sārā) (فارسی: سارا) (انگلیسی: sara)
معنی: خالص، نام همسر حضرت ابراهیم ( ع ) و مادر اسحاق ( ع )، بی آمیختگی، ( در اعلام ) نام زن حضرت ابراهیم ( ع ) و مادر اسحاق ( ع )، شاهزاده خانم، نام همسر ابراهیم ( ع ) و مادر اسحاق ( ع )

جملاتی از کلمه سارا

عاشقان را دل به‌دام عنبرین کردست صید صید دل باید چو دام از عنبر سارا بود
چشم بد دور ز خط تو که هر نقطه او سطح کافور پر از عنبر سارا کرده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال مکعب فال مکعب فال ورق فال ورق فال تاروت فال تاروت