رخسار

کلمه رخسار یک اسم فارسی است که به معنای صورت یا چهره به کار می‌رود. این واژه به همین شکل و بدون تغییر خاصی نوشته می‌شود و توجه به املای صحیح آن اهمیت دارد. این واژه مؤنث است و جمع آن به صورت رخسارها می‌باشد. این کلمه می‌تواند در جملات به عنوان فاعل، مفعول یا مضاف‌الیه استفاده شود. در شعر و نثر فارسی، این کلمه معمولاً به عنوان واژه‌ای زیبا و شاعرانه به کار می‌رود و ممکن است با واژه‌هایی چون ماه، خورشید و گل ترکیب شود تا به زیبایی و جذابیت ابیات افزوده گردد. هنگام استفاده از این کلمه در نوشته‌ها، باید دقت کنید که اگر کلمه دیگری در همان جمله وجود دارد، نقطه‌گذاری و ساختار جمله به درستی حفظ شود.

لغت نامه دهخدا

رخسار. [ رُ ] ( اِ مرکب ) گونه که به عربی خَدّ گویند ولی از کثرت استعمال به معنی روی ( تمام چهره ) نیز می آید. ( از شعوری ج 2 ص 23 ). روی و چهره و عارض. ( ناظم الاطباء ). اُجْنة. وَجْنَة. وَجَنة. وِجْنة. وُجْنة. عذار. ممسوح. خُدّة. کَرْشَمة. ( منتهی الارب ). خَدّ. رخساره. گونه. عذار. صفح وجه. مُحَیّا. ( یادداشت مؤلف ). رُخ. ( دهار ). دیدار. ( ناظم الاطباء )

فرهنگ معین

(رُ ) (اِمر. ) روی، چهره.

فرهنگ اسم ها

اسم: رخسار (دختر) (فارسی) (تلفظ: rokhsar) (فارسی: رخسار) (انگلیسی: rokhsar)
معنی: چهره، صورت، گونه

جملاتی از کلمه رخسار

ز عطاری و نقاشی دو گنج است بزلف تیره و رخشنده رخسار
یکچند بود لاله و گلنار همیشه تو لاله ز لب داری و گلنار ز رخسار
که بر چرخ گم کرده خورشید راه که گویا سیه گشت رخسار ماه
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم