دفینه

دفینه

دفینه به معنای گنج یا ثروت پنهان در زیر زمین، همواره موضوعی جذاب و پر رمز و راز برای بشر بوده است. در تاریخ، انسان‌ها به دلایل مختلف از جمله ذخیره‌سازی ثروت یا فرار از خطرات اجتماعی و اقتصادی، اقدام به مخفی کردن اشیای قیمتی و گنجینه‌های خود کرده‌اند. این دفینه‌ها معمولاً در مکان‌های دورافتاده، زیر درختان بزرگ، در غارها و یا در نزدیکی آب‌نماها پنهان شده‌اند. جستجوی دفینه نه تنها به عنوان یک سرگرمی برای برخی افراد به شمار می‌آید، بلکه به عنوان یک علم و فن نیز در نظر گرفته می‌شود. افراد علاقه‌مند به این حوزه با استفاده از ابزارهایی مانند فلزیاب‌ها، نقشه‌های قدیمی و نشانه‌های طبیعی به جستجو می‌پردازند. در این راستا، آگاهی از نشانه‌ها و علامت‌های دفینه‌ها و همچنین شناخت تاریخچه و فرهنگ مناطق مختلف می‌تواند به جستجوی موفق‌تر کمک کند. با این حال، باید توجه داشت که جستجوی آن ها در برخی کشورها ممکن است به دلایل قانونی و حقوقی ممنوع باشد و نیازمند مجوزهای خاصی باشد. از این رو، قبل از هرگونه اقدام، مهم است که قوانین محلی را بررسی کرده و از پیامدهای قانونی آن آگاه باشید. جستجو برای آن ها نه تنها می‌تواند به کشف ثروت‌های پنهان منجر شود، بلکه می‌تواند به درک عمیق‌تری از تاریخ و فرهنگ جوامع گذشته نیز کمک کند.

لغت نامه دهخدا

( دفینة ) دفینة. [ دَ ن َ ] ( ع ص ) پنهان. ( منتهی الارب ). آنچه مدفون شود. ( از اقرب الموارد ). || امراءة دفینة؛ زن پنهان. ( منتهی الارب ). زن پوشیده و مستور. ( از اقرب الموارد ). || درزیر خاک کرده. ( دهار ). مدفون. || ( اِ ) گنج. ( منتهی الارب ). کنز. ( اقرب الموارد ). ج، دَفائن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). و رجوع به دفینه شود.
دفینه. [ دَ ن َ / ن ِ ] ( از ع، اِ ) دفینة. مالی که در زمین دفن کرده باشند. ( غیاث ). ثقل. گنج. خزانه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). گنجینه. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به دفینة شود: مغفل... گفت بیا تا از آن دفینه چیزی برگیریم. ( کلیله و دمنه ).
ای صورتت ز گوهر معنی خزینه ای
ما را ز داغ عشق تو در دل دفینه ای.سعدی.|| ( اصطلاح حقوق مدنی ) مالی است که در زمین یا بنائی دفن شده و برحسب اتفاق و تصادف پیدا شود. ماده 173 قانون مدنی دفینه ( و به اصطلاح فقهی، کنز ) با «لقطة» موارد مشترکی پیدا می کند.( از فرهنگ حقوقی ). || گور. قبر. مرقد. مدفن: اندر ذکر مقابر و نواویس و دفینه پیغامبران. ( مجمل التواریخ والقصص ). پس ذکر مقصود کنیم از دفینه دانیال. ( مجمل التواریخ والقصص ). ایوب را دفینه به شام اندر روایت کنند. ( مجمل التواریخ والقصص ). شموئیل و داود را دفینه به بیت المقدس است. ( مجمل التواریخ والقصص ).

فرهنگ معین

(دَ نِ ) [ ع. دفینة ] (اِ. ) گنج یا پولی که در زمین دفن کرده باشند. ج. دفاین.

فرهنگ عمید

۱. پنهان.
۲. (اسم ) پول یا چیز دیگری که زیر خاک پنهان کرده باشند، گنج.

فرهنگ فارسی

پنهان، پول یاچی دیگرکه زیرخاک پنهان کرده باشند
( اسم ) پول و مالی که در زمین دفن کرده باشند گنجینه جمع دفائن ( دفاین ).

فرهنگستان زبان و ادب

{hoard} [باستان شناسی] مجموعه ای از اشیای ارزشمند که در زمین دفن شده اند

ویکی واژه

پنهان.
پول یا چیز دیگری که زیر خاک پنهان کرده باشند؛ گنج.

جملاتی از کلمه دفینه

هر کس بر آن که بر صفتِ گنجِ کُنجِ ما حاصل کند ز ملکِ قناعت دفینه‌ای
بیدل به خاکساری خود ناز می‌کند ای در غبار دل ز خیالت دفینه‌ها
خادم قصر مرا دفینهٔ خسرو چاکرکاخ مرا خزینهٔ قارون
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم