این واژه به مجموع پولی اطلاق میشود که تولیدکنندگان از طریق فروش محصولات یا ارائه خدمات خود به دست میآورند. زمانی که یک مؤسسه خدماتی را به دیگران ارائه میدهد یا کالایی را به آنها تحویل میدهد، در ازای این خدمات یا کالا، مبلغی از مشتریان دریافت میکند یا معادل آن مبلغ را طلب میکند، یا از آنها سندی دریافت میکند. تمامی این موارد باعث افزایش دارایی شرکت میشود و این افزایش دارایی به عنوان این مفهوم شناخته میشود. برای خانوادهها و افراد، به مجموع تمامی دستمزدها، حقوق، سود، پرداختهای بهره، اجاره و سایر اشکال این مفهوم که در یک دوره زمانی مشخص دریافت میشود، اطلاق میگردد. نوع خالص، که معمولاً مبنای محاسبه مالیات بر درآمد است، به معنای این مفهوم ناخالص منهای تمامی مالیاتها و کسورات دیگر است. برای یک شرکت، ناخالص به عنوان کل مجموع پول ها منهای بهای تمام شده کالای فروخته شده تعریف میشود. خالص، هزینهها را از درآمد کسر میکند و به این ترتیب، مجموع پول خالص برابر است با درآمد منهای بهای تمام شده کالای فروخته شده، هزینهها، استهلاک، بهره و مالیاتها. همچنین، هرگونه افزایش در صندوق مؤسسه به تنهایی به عنوان درآمد محسوب نمیشود.
درآمد
لغت نامه دهخدا
- درآمدبرآمد؛ دخول و خروج و آمد و شد. ( آنندراج ).
- درآمد کار؛ آمد کار، یعنی اقبال و مساعدت ایام، و بعضی گویند آغاز کار. ( آنندراج ):
وفور عیش پدید است از درآمد کار
از این بهار نمایان بود نکوئی سال.کلیم ( از آنندراج ).- درآمد کردن؛ ابتدا کردن. افتتاح کردن. شروع کردن ( در سخن ). ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ( اصطلاح موسیقی ) مدخل آواز. مقدمه در سازها و آوازها. ابتدای ساز: درآمد بیات. درآمد ماهور. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). مقدمه یک قطعه موسیقی یا سرود یا آواز.( فرهنگ لغات عامیانه ). فرصت الدوله در کتاب بحور الالحان خود ( ص 31 ) در مورد درآمد گوید: اینکه می گویند درآمد مقصود شروع به زمینه همان دستگاه است، مثل اینست که درآمد عَلم شده باشد برای لحنی که ابتدا در آن دستگاه شروع می شود، و باید دانست که در ابتدای هر دستگاهی که می گویند درآمد اول یا درآمد دوم یا درآمد سوم، ممکن است که در آن دستگاه یکی از آن درآمدها خوانده شود دون دو درآمد دیگر، امکان هم دارد که دو یا سه درآمد همه خوانده شود. پیش درآمد. و رجوع به پیش درآمد شود. || عائدی. مدخول. دخل. کِرد. ارتفاع. عایدات. آنچه به کسی عاید شود. آنچه حاصل آید از ملک و مال یا کار مردم. غله. برداشت. بهره. حاصل. محصول. فائده. مقابل خرج. مقابل خورد. مقابل هزینه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). آمد زر، و آنرا مداخل نیز گویند. ( آنندراج ). آنچه در ماه یا سال یا روز عاید شخص می شود. ( فرهنگ لغات عامیانه ):
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - شروع ابتدا. ۲ - عایدی دخل مداخل مقابل خرج هزینه: مبلغ زیادی در آمد دارد. ۳ - ابتدای آواز خواندن و ساز زدن پیش در آمد.
( در آمد ) دهی است از دهستان گرکن بخش فلاورجان شهرستان اصفهان.
دانشنامه عمومی
برای یک شرکت می توان درآمد ناخالص را، کل درآمدها منهای بهای تمام شدهٔ کالای فروخته شده تعریف کرد. درآمد خالص هزینه ها را بیرون می کشد: درآمد خالص برابر است با درآمد منهای بهای تمام شدهٔ کالای فروخته شده، هزینه ها، استهلاک، بهره و مالیات ها.
هرگونه افزایش در صندوق مؤسسه، درآمد محسوب نمی گردد، به عنوان مثال:
• دریافت وام نقدی از یک بانک کسب درآمد نیست، زیرا معادل دریافت این مبلغ، شرکت به بانک بدهکار می گردد و در ترازنامه دارایی و بدهی افزایش می یابد.
• وصول مطالبات از بدهکاران، درآمد محسوب نمی گردد زیرا در اثر این موضوع نوعی از دارایی ( حساب بدهکاران ) به نوع دیگری از دارایی ( حساب صندوق ) تغییر شکل می یابد.
به زبان دیگر، لازمهٔ تحصیل درآمد، افزایش سرمایه است.
درآمد حاصل از خرید و فروش کالا یا خدمات غالباً فروش خوانده می شود. برای شناسایی سایر منابع درآمد اصطلاحات دیگری مانند حق الزحمه خدمت حرفه ای، کارمزد، کرایه و درآمد بهره به کار می رود.
در اقتصاد درآمد عاملی، پولی است که از عوامل تولید برای یک شخص یا یک ملت حاصل می شود: اجاره، دستمزد، سود سرمایه و سود حاصل از کارآفرینی.
به عبارت دیگر درآمد، عاملی است که بودجه را محدود می سازد. Yبرای کالاهای مختلف x و y در مقادیر هزینه می شود x و y با قیمت P x و P y. معادله پایه اینگونه است:
Y = P x ⋅ x + P y ⋅ y
این معادله دو حالت دارد. اول، خرید یک واحد بیشتر از کالای x باعث کاهش خرید کالای y به مقدار P x P y می شود؛ بنابراین، P x P y قیمت نسبی یک واحد x به تعداد واحدهای کم شده از y است. دوم، اگر قیمت x کم شود تعداد و Y و P y , ثابت بماند آنگاه قیمت نسبی کاهش می یابد. فرضیه معمول، قانون تقاضا، این است که هر چه قیمت پایین تر باشد، تقاضا افزایش میابد. تجزیه و تحلیل را می توان به بیش از دو کالا تعمیم داد.
دانشنامه آزاد فارسی
در موسیقی به معنای ورود (مدخل) به دستگاه یا آواز است. در بحورالالحان تعریف درآمد به این صورت آمده است: «درآمد، علم شده، برای لحنی که ابتدا در آن دستگاه شروع می شود». هر دستگاه یا آواز با یک یا چند درآمد شروع می شود. در ردیف موسی معروفی برای شور پنج درآمد برای سه گاه سه درآمد، برای چهارگاه چهار درآمد، برای ماهور دو درآمد، برای اصفهان چهار درآمد، برای راست پنج گاه دو درآمد، و برای نوا سه درآمد آمده است. تنوع درآمدها در ردیف های گوناگون، مبین اختلاف سلیقه در نواختن آوازهای مختلف و وارد شدن به هر یک از آن هاست. غیر از این ها برای شروع هر گوشۀ اصلی دستگاه می توان درآمدی قائل شد؛ مثلاً می گویند دلکش را درآمد کُن، یا زابل را درآمد کُن، یا عراق را درآمد کُن، یعنی دلکش، زابل، یا عراق را آغاز کن.
جملاتی از کلمه درآمد
اگر شب رسی روز را بازگرد بگویش که تنگ اندرآمد نبرد
زمانی از در عشرت درآمد چو باد صبح یکدم خوش برآمد
چون عشق تو در دلم درآمد جان در طلب تو برسر آمد