گوزو

کلمه گوزو در زبان فارسی دارای دو معنای عمده و قابل توجه است که هر یک از این معانی در بافت‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی به کار می‌رود. در معنای نخست، این واژه به صورت مستقیم به فردی اطلاق می‌شود که به طور مکرر و بیش از حد دچار تولید باد شکم می‌شود. این معنی به نوعی به ویژگی‌های فیزیولوژیکی فرد اشاره دارد و شاید بتوان گفت که به نوعی به وضعیت سلامتی یا تغذیه آن فرد نیز مرتبط است. اما در بعد دوم، که بیشتر جنبه عامیانه و غیررسمی دارد، این واژه به عنوان یک طعنه یا کنایه به کار می‌رود و به فردی اشاره می‌کند که از نظر اجتماعی یا شخصیتی بی‌اهمیت، بی‌عرضه یا بی‌فکر به شمار می‌آید. در واقع، استفاده از این کلمه به عنوان یک اصطلاح غیررسمی می‌تواند در محافل مختلف و در گفتگوهای روزمره به نوعی ابراز نارضایتی یا تمسخر نسبت به رفتار یا شخصیت فرد مقابل باشد. این دو بعد معنایی کلمه گوزو نشان‌دهنده تنوع فرهنگی و اجتماعی زبان فارسی است و به ما امکان می‌دهد تا درک عمیق‌تری از نحوه استفاده از زبان و اصطلاحات در زندگی روزمره داشته باشیم. بنابراین، این واژه به وضوح نشان‌دهنده ارتباط بین زبان و فرهنگ ماست و می‌تواند به ما در شناخت بهتر روابط انسانی و اجتماعی کمک کند.

لغت نامه دهخدا

گوزو. ( ص نسبی ) آنکه بسیار گوزد. که بسیار تیز دهد. آنکه بسیار باد از او دفع شود. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(ص مر. ) (عا. ) آن که زیاد می گوزد. کنایه از آدم بی اهمیت.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که بسیار گوزد آنکه بسیار تیز دهد.

ویکی واژه

(عا.)
آن که زیاد می‌گوزد. کنایه از آدم بی اهمیت.

جمله سازی با گوزو

هیچ کیمی گورماس گوزوم، ای وای مین! هیچ کیم ایشیتماس سوزوم، ای وای مین!
یورک دیر زمان کچمه، آمان دور کچنلرده گوزوم وار بیر دایان، دور
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
داشاق
داشاق
باری
باری
معلق
معلق
بازگشت
بازگشت