لغت نامه دهخدا
گندایی. [ گ َ ] ( حامص ) گنده شدن. عفونت. نَتن. و رجوع به گندا و گندای شود.
گندایی. [ گ َ ] ( حامص ) گنده شدن. عفونت. نَتن. و رجوع به گندا و گندای شود.
{sepsis} [پزشکی] وجود ریزاندامگان های چرک زاد یا بیماری زا یا زهرابه های آنها در خون یا سایر بافت ها متـ. پلشتی
وجود ریزاندامگانهای چرکزاد یا بیماریزا یا زهرابههای آنها در خون یا سایر بافتها
💡 هدهد ار افسر به سر بر مینهد پای زشت او و گنداییش بین