گرداگرد به معنای اطراف و جوانب است و به عبارتی، به مکانهایی که دور تا دور یک شیء یا موضوع قرار دارند اشاره دارد. این واژه به مفهوم پیرامون و حریم نیز اشاره میکند و میتواند به معنای احاطه کردن چیزی یا کسی باشد. به عبارت دیگر، گرداگرد به فضای اطراف و محیطی که یک چیز در آن قرار دارد، دلالت میکند. این مفهوم میتواند در زمینههای مختلفی از جمله طبیعت، معماری، و حتی روابط اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد. به طور کلی، گرداگرد به وجود و احاطهای اشاره دارد که ما را در بر گرفته و به شناخت بهتر محیط و موجودات اطرافمان کمک میکند.
گرداگرد
لغت نامه دهخدا
جهانداران شده یکسر پیاده
به گرداگرد آن مهد ایستاده.نظامی.به گرداگرد تخت طاقدیسش
دهان تاجداران خاک لیسش.نظامی.به گرداگرد آن ده سبزه نو
بر آن سبزه بساط افکنده خسرو.نظامی.آن شغالان آمدند آنجا به جمع
همچو پروانه به گرداگرد شمع.مولوی.
گرداگرد. [ گ َ گ َ ] ( نف مرکب ) پی درپی و همیشه در گردش باشد. ( برهان ) ( آنندراج ):
بودش این زن عفیفه جوهرنام
یافت از حسن و زیب بهر تمام
شهر بگذاشت عزم صومعه کرد
قانع از حکم چرخ گرداگرد.سنایی ( حدیقه ).زین مرتبت و جلال و زین بردابرد
ایمن منشین ز دولت گرداگرد.بدری غزنوی.
فرهنگ معین
(گِ گِ ) (اِ مر. ) اطراف، پیرامون.
فرهنگ عمید
۲. همیشه گردنده: شهر بگذاشت و عزم صومعه کرد / قانع از حکم چرخ گرداگرد (سنائی۱: ۱۴۳ ).
دوروبر چیزی، اطراف، جوانب.
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
اطراف، پیرامون.
جمله سازی با گرداگرد
جزیره آبخُست خشکی است که گرداگردش را آب فرا گرفته باشد.
نهاده تخت شه بر پشت پیلی کشیده تیغ گرداگرد میلی