کنیز

در جوامع قدیم، کنیز به زنانی نسبت داده می‌شد که به عنوان برده خرید و فروش می‌شدند. این زنان تحت کنترل صاحب خود بودند و حقوق و آزادی‌های محدودی داشتند. در برخی مواقع کنیزان به عنوان خدمتکار در خانه‌های ثروتمندان کار می‌کردند و به انجام کارهای خانه، مراقبت از کودکان و دیگر وظایف مرتبط با خانه‌داری مشغول بودند. در برخی از مناطق هم کنیزان به عنوان همسران یا شریک‌های زندگی مردان شناخته می‌شدند.

مفهوم کنیز امروزه به شدت تغییر کرده و در جوامع مدرن به عنوان یک مفهوم منفی و غیرقابل قبول شناخته می‌شود. این واژه در زمینه‌های تاریخی و ادبی به کار می‌رود و در دنیای معاصر به معنای واقعی خود کاربرد ندارد.

لغت نامه دهخدا

کنیز. [ ک َ ] ( اِ ) پرستار و خدمتکار زنان باشد و به عربی جاریه خوانند. ( برهان ). زن مملوکه و پرستار زنان. ( غیاث ). خادمه و آن را برای تصغیر کنیزک گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). اَمه. مولاة. مقابل غلام. عبد. مولی. بنده. زن که بخرند خدمت را. صیغه. جاریه. داه. دده. برده مادینه. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ترنی. ( منتهی الارب ). برده ای که دختر یا زن باشد و داه و لاچین و خدمتکار و پرستار زنانه و جاریه. ( ناظم الاطباء ). اوستا، «کنیا، کینین، کینیکا» ( دختر جوان ). پهلوی، کنیک. هندی باستان، «کنیه، کنیه ». و این کلمه مرکب است از: کن ( زن ) + ییز ( پسوند تصغیر ) = یزه ( دوشیزه ). با پهلوی، پازند «کنیچک » قیاس شود. امروزه به معنی زن است و مجازاً به معنی پرستار استعمال می شود. ( از حاشیه برهان چ معین )

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) بردة زن، خدمتکار زن.

فرهنگ عمید

۱. خدمتکار زن.
۲. [مقابلِ غلام] خدمتکار زنی که او را خریده باشند.

فرهنگ فارسی

خدمتکارزن، مخصوصازنی که اوراخریده باشند
( اسم ) بن و بیخ خوش. خرما.
خرما که جهت زمستان در زنبیل و جز آن ذخیره سازند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کَنیز یا کَنیزَک در گذشته به معنای پیشخدمت مؤنث بوده است ولی بیشتر به معنای برده مؤنث از این واژه سود برده می شود، در مورد کنیزان و توجیه حضور آنان در جامعه اسلامی باید گفت کنیز چیزی جدای از سایر بردگان نیست و در همه موارد از فلسفه اسارت یا خرید و فروش گرفته تا راهکارهای برخورد با این زنان تفاوتی بین زن و مرد اسیر وجود ندارد؛ چنانکه در مورد مردان برده همینگونه بود.
کنیزان از دو راه به جامعه اسلامی وارد می شدند:۱. زنانی که در میدان های جنگ شرکت می کردند و اسیر می شدند. (در قدیم در جنگ ها قبیله در جنگ درگیر بود؛ یعنی زنان و مردان و کودکان همگی اعضای میدان نبرد بودند. برای پیروزی بر طرف مقابل تلاش می کردند. سهم زنان کمتر از مردان نبود. وقتی یک طرف شکست می خورد، تمام مردان و زنان و کودکان و اموالی که در میدان بود، به اسارت طرف مقابل در می آمد.)۲. زنانی که قبلا در جامعه غیر اسلامی اسیر و کنیز شده بودند. برده فروش ها آن ها را به جامعه اسلامی می آوردند و می فروختند.در خصوص گروه دوم در انتها بحث خواهیم کرد اما در مورد گروه اول بر اساس تحلیلی که در مورد همه اسرای جنگی ارائه می شود، می توان گفت بردگی آنان منطقی ترین گزینه در آن وضعیت بود؛ در واقع لازم بود این زنان به نوعی در متن جامعه به خدمت گرفته می شدند تا زمینه اسلام آوردن آن ها فراهم گردد.
تکلیف برخورد با اسرای جنگی
فرض کنید دولتی کافر به جامعه اسلامی حمله کرده و در نتیجه این نبرد افرادی از سپاه دشمن به اسارت در آمدند؛ تکلیف این عده چیست و حکومت اسلامی چگونه باید با آن ها برخورد کند؟جواب از چند گزینه خارج نیست؛ یا باید آن ها را از دم تیغ بگذراند، یا در زندان اسیر کرده و یا آن ها را آزاد نماید؛ اگر دقت کنیم همه این موارد دچار مشکلات عدیده ای است؛ زندانی کردن اسرا علاوه بر همه مفاسدی که اصل قانون زندان در پی دارد، بار مالی سنگینی را بر دولت اسلامی تحمیل می کرد. جدای آن که با نیاز مالی بسیار مسلمانان در آن مقطع زمانی و کمبودهای فراوان و حجم زیاد اسرا این امر امکان پذیر نبود.کشتن همه اسرا هم نتایج مثبتی در پی نداشت زیرا بسیاری از این افراد شناخت کاملی از اسلام نداشتند. چه بسا با آشنایی درست به اسلام می گرویدند. به علاوه کشتن بیش تر افراد آثار و نتایج سوء فرهنگی و روانی در پی داشت که با فلسفه اسلام همخوانی نداشت.از طرف دیگر آزادی همه اسرا هم کاری بسیار نامعقول بود، زیرا این افراد کسانی بودند که با اسلام و مسلمانان به جنگ برخاسته، حتی برخی از آنان را کشته بودند. یقینا آزادی آن ها همان و بازگشت به آغوش کفار و آمادگی برای شرکت در نبرد بعدی همان؛ پس ناچار لازم بود بدون آن که نگه داری آن ها هزینه و فشاری بر جامعه اسلامی وارد کند، این افراد در متن جامعه به نوعی وارد شوند که هم آثار مثبت اقتصادی و رفاهی برای جامعه در پی داشته باشند و هم زمینه آشنایی آن ها با حقایق اسلام و بستر میل و گرایش به اسلام در آن ها فراهم گردد. این همان قانون برده داری مورد امضا و تجویز اسلام بود که اعمال شد.
کارکرد زنان اسیر در جامعه اسلامی
در مورد کارکرد این زنان اسیر در جامعه اسلامی باید گفت:اولا: هرچند برخی اصرار دارند بردگی زنان را تنها نوعی بهره کشی جنسی بدانند اما حقیقت امر این گونه نبوده است، زیرا کنیزان در بسیاری از موارد فعالیت های بیش تری از غلامان انجام می دادند. امور داخلی منزل و مسائل مرتبط با آن بر عهده آنان بود؛ به علاوه نیاز جنسی امری طرفینی است که در جامعه آن روز بسیار معقول تر و شفاف تر با آن برخورد می شد. به بهانه های واهی بر آن سرپوش نهاده نمی شد.اگر قرار بود این زنان در جامعه اسلامی حضور داشته و به مناطق خود باز نگردند، ولی برقراری رابطه جنسی با آن ها جایز نباشد، هم به دلیل فقر موجود در جامعه، زمینه ای برای ورود این افراد در متن جامعه نبود و مسئولیت آن ها بر عهده حکومت می افتاد و هم بستر صحیح و ضابطه مند برطرف کردن نیازهای غریزی برای آن ها فراهم نمی شد، در نتیجه این امر می توانست زمینه ساز بروز جدی مشکلات و مفاسد بی شمار برای آن ها و جامعه باشد.ثانیا: مسائل مرتبط با هر جامعه ای را باید در همان فرهنگ و رسوم و در همان وضعیت خاص زمانی و مکانی مورد توجه قرار داد؛ بسیاری از اموری که در جامعه ما قابل درک نبوده، نامعقول به نظر می رسد در جامعه زمان بعثت، طبیعی و قابل قبول بود، مثلا اینکه زنی در طول زندگی شوهران متعددی داشته باشد که حتی برخی از آن ها دشمنان قبلی قبیله او بلکه قاتلین بستگان او باشند، با توجه به کثرت جنگ ها و نزاع ها و قوانین آزاد ازدواج یا انواع بهره مندی جنسی از زنان در آن زمان امری متداول بود.

جملاتی از کلمه کنیز

هر دو جهانش پر ز غلام و کنیزک است وین طرفه تر که خواجه یکی زان خریده نیست
برخی از مخالفان حجاب و به خصوص اجباری بودن آن، واجب نبودن حجاب بر کنیز را گواهی بر این نکته می‌گیرند که هدف از فرمان حجاب رعایت امنیت جنسی جامعه نبوده، چرا که کنیزان نیز، حتی گاهی بیش از زنان آزاد عرب، دارای جذابیت جنسی بودند.
گویند مردی دعوی جوانمردی کردی بنشابور، وقتی به نسا شد مردی او را مهمان کرد و گروهی جوانمردان با وی بودند چون طعام بخوردند کنیزکی بیرون آمد و آب بر دست ایشان میریخت نشابوری دست نشست گفت از جوانمردی نبود که زنان آب بر دست مردان ریزند یکی از ایشان گفت چندین سالست تا درین سرای میرسم ندانسته ام که آب بر دست ما زنی می کند یا مردی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم