کمانی

کمانی

لغت نامه دهخدا

کمانی. [ ک َ ]( ص نسبی ) قوسی و کج و خمیده. ( ناظم الاطباء ). مقوس. کمان وار. قوسی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). منسوب به کمان. ( فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کمان شود.
کمانی. [ ک َ ] ( ص نسبی ) کاریزکن. مقنی. ( فرهنگ فارسی معین ):
آن آب که در چشمه همی برد کمانی
در چشم همی بیند از آن آب بخروار.امیر معزی ( از فرهنگ فارسی معین ).و رجوع به کمانه شود.

فرهنگ معین

(کَ ) (ص نسب. ) کاریزکن، مقنی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کاریز کن مقنی: ( آن آب که در چشمه همی برد کمانی در چشم همی بیند از آن آب بخروار ). ( معزی )

فرهنگستان زبان و ادب

{arcus} [علوم جَوّ] ابری فرعی به شکل لولۀ افقی و متراکم با لبه های کم وبیش پاره که در قسمت تحتانی و جلوی بعضی از ابرها دیده می شود و هنگامی که وسیع باشد، نمایی مانند کمانی تاریک و رعب انگیز دارد؛ این ابر فرعی اغلب با کومه ای بارا همراه است و در کومه ای کمتر...
[علوم نظامی] ← اثر انگشت کمانی

دانشنامه عمومی

کمانی (ابر). کمانی ابری فرعی به شکل لوله افقی و متراکم با لبه های کم وبیش پاره که در قسمت تحتانی و جلو بعضی از ابرها دیده می شود و هنگامی که وسیع باشد نمایی مانند یک کمان تاریک و رعب انگیز دارد؛ این ابر فرعی اغلب با کومه ای بارا همراه است و در کومه ای کمتر دیده می شود.

کمانی

جمله سازی با کمانی

💡 از جورت ار ننالم غافل مشو که ما را آه نهفته در دل تیریست در کمانی

💡 بین که چه سان کرده دو صد قافله صید کمانی و کمان بی چله

💡 بگشاد کمین ناوک مژگان چو کشیدی از عنبر تر بر سپر ماه کمانی

💡 آن سخت کمانیست قوی رای تو در زخم کین چرخ ندیدست چو او سخت کمانی

💡 هرگز نکند با ضعفا سخت کمانی با آنکه بداندیش بود، سخت کمانست

منعقد یعنی چه؟
منعقد یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز