کراش

کراش

کراش به معنای علاقه یا جذب عاطفی نسبت به شخصی است که معمولاً در مراحل ابتدایی ارتباط قرار دارد. این احساس می‌تواند ناشی از جذابیت ظاهری، شخصیت یا رفتار فرد باشد. معمولاً در سنین نوجوانی شایع‌تر است، اما افراد در سنین بزرگ‌تر نیز ممکن است تجربه آن را داشته باشند. این احساس می‌تواند به صورت موقت یا پایدار باشد و در برخی موارد باعث ایجاد هیجان و شادی در زندگی فرد شود. عوامل متعددی می‌توانند باعث ایجاد کراش شوند، از جمله جذابیت ظاهری، رفتارهای خاص، اشتراک‌گذاری علایق و اهداف مشترک. همچنین، تجربیات قبلی و روابط عاطفی نیز می‌توانند بر احساس کراش تأثیر بگذارند. به علاوه، محیط اجتماعی و فرهنگی فرد، نیز می‌تواند نقش مهمی در شکل‌گیری این احساس ایفا کند. به طور کلی، کراش نتیجه تعامل پیچیده‌ای از عوامل عاطفی و اجتماعی است.

لغت نامه دهخدا

کراش. [ک َ ] ( اِ ) پریشانی. ( از برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آشفتگی. سرگردانی. ( ناظم الاطباء ):
تو در میان دلی دل میان زلف تو در
کراش خود مخوه و زلف خود به شانه مزن.سوزنی.|| نام مرغی است سبزرنگ به سرخی آمیخته. ( برهان ). کراس. کراک. ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به کراس و کراک شود.
کراش. [ ک َ ] ( اِخ ) نام قریه ای است به لارستان فارس که دیزی گوشت پزی آن بخوبی معروف است و جراش معرب آن است. ( آنندراج ).
کراش. [ ک ُرْ را ] ( ع اِ ) جانورکی است. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(کَ ) (اِ. ) پریشانی، آشفتگی. گراش و خراش و غراش نیز گویند.

فرهنگ عمید

۱. =کراشیدن
۲. پریشانی، آشفتگی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) مرغی است سبز رنگ بسرخی آمیخته ( برهان ). توضیح: با مراجعه بماخذ این پرنده شناخته نشد.

جملاتی از کلمه کراش

تو در میان دل و دل میان زلف تو در کراش خود مخوه و زلف خود بشانه مزن
ارینا کراش در سال ۲۰۰۶ در دانشگاه نیویورک فارغ التحصیل در روابط بین‌الملل شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم