کاکو، از پهلوانان برجستهی شاهنامهی فردوسی، شخصیتی است که در دوران پادشاهی منوچهر پیشدادی میزیسته است. بر پایهی روایتهای حماسی، وی تباری تازی داشته و از نسل ضحاک، پادشاه ستمگر افسانهای، به شمار میرود. حضور او در داستانهای کهن ایرانی، نمادی از پیوند جهانهای فرهنگی متفاوت و گاه متضاد در بستر رویدادهای حماسی است.
این پهلوان نامآور، که در متون کهن از او با عنوان کاکوی دیو نیز یاد شده، در نبردهای مهم دوران خود حضوری فعال داشت. او در جنگی سهمگین به همراه برادرش، کاکل، در برابر قهرمانان ایرانی صفآرایی کرد. نبرد او با قارن، یکی از پهلوانان مشهور دربار منوچهر، از صحنههای بهیادماندنی شاهنامه است که در نهایت به شکست و مرگ کاکو انجامید.
وجود چنین شخصیتی در شاهنامه، نشاندهندهی ژرفنگری فردوسی در به تصویر کشیدن جهان پیچیدهی پهلوانی است که در آن، مرزهای نژادی و جغرافیایی مطلق نیستند. سرنوشت کاکو، با همهی دلاوریهایش، برآیند ناگزیر وفاداری به سوگند و سرنوشت محتوم قهرمانی است که در جبههی مخالف آرمانهای ایرانی ایستاده است. این چهرهپردازی ظریف، بر غنای دراماتیک اثر جاودان فردوسی میافزاید.