کارانه

فرهنگ معین

(نِ ) (اِمر. ) پولی که در برابر انجام کاری معین (مانند معاینه بیمار ) یا ساعت کار (مانند یک ساعت تدریس ) پرداخت می شود، کارمزد.

ویکی واژه

پولی که در برابر انجام کاری معین (مانند معاینه بیمار)
پرداخت می‌شود، کارمزد.

جمله سازی با کارانه

استفاده از این شاخص برای محاسبه نسبت‌های مالی و بخصوص نسبت کفایت سرمایه، روشی است بسیار محافظه کارانه که گویای ریسک نقدینگی و نسبت‌های نقدینگی بانک می‌باشد.
گنه‌کارانه ماندم سر به پیش غمزه‌اش آن دم که ذکر عشق می‌کرد و من استغفار می‌کردم
چو پرکارانه طرح قتل من افکنده آن بدخو که آثار غضب در چهره‌اش دشوار می‌فهمم
البته سخنگوی مرکزی سایبری سپاه گفته‌است هکر بازداشت شده «از آنجایی که انگیزه تبهکارانه نداشت» اطلاعات سه هزار فیش حقوقی را منتشر نکرده‌است.
وی همچنین عضو گروه‌های خلافکارانه‌ای چون شش فاسد، فرستادگان شیطان، چهار وحشتناک، دوازده فاسد و نابودکنندگان می‌باشد.