چینش

معنای کلی کلمه

کلمه چینش در زبان فارسی به معنای نحوه مرتب کردن، سازمان‌دهی و قرار دادن اجزا یا عناصر مختلف در کنار هم است. این واژه به طور کلی به فرآیند چیدن یا آرایش دادن اشیاء، افراد، اجزاء یا هر چیزی که قابل دسته‌بندی و سازماندهی باشد اشاره دارد. این اصطلاح می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مانند چیدمان وسایل، سازماندهی اطلاعات، تنظیم متن‌ها، و حتی ترتیب قرارگیری افراد در یک گروه یا جمع به کار رود.

در حوزه گیاه‌شناسی

در علم گیاه‌شناسی، چینش به نحوه قرارگیری و آرایش اجزای گیاهان اشاره دارد که شامل موقعیت، ترتیب و جهت برگ‌ها، شاخه‌ها، گل‌ها یا دیگر بخش‌های گیاه نسبت به یکدیگر است. این چینش نقش مهمی در رشد، فتوسنتز، جذب نور خورشید و همچنین تولید مثل گیاه دارد. به عنوان مثال، چینش برگ‌ها روی ساقه به گونه‌ای است که حداکثر بهره‌وری از نور خورشید حاصل شود و برگ‌ها به صورت بهینه در فضا قرار بگیرند تا مانع سایه‌افکندن بر یکدیگر نشوند.

ویکی واژه

نحوۀ قرارگیری اجزا یا بخش‌هایی از اجزای گیاهان، شامل موقعیت و آرایش و جهت آنها نسبت به یکدیگر.

جمله سازی با چینش

در یک ارکستر، بنا به نیاز، سازبندی می‌تواند متفاوت باشد. این چینش تابعی از پارتیتور نوشته‌شده به‌وسیلهٔ آهنگساز و همچنین تغییراتی است که در اثر تنظیم مجدد اتفاق می‌افتد.
انتشارات اسوه در ایران در سال ۱۴۲۴ق اقدام به چاپ بسیار زیبای العین نمود و تنها اشکال کار شاید ترتیب الفبایی کتاب بود که بر خلاف چینش مؤلف است. نام کامل: ترتیب کتاب العین.
در زیر لبش هزار عذرست امروز که چینش بر جبین نیست
زهی کمال کشی ابروان بر چینش که هر طرف نگرد دیده، تیر بر تیر است
به روی تازه چون گل چینش افتاد شکن در صفحه نسرینش افتاد