چکمه

پوششی برای پا، سابقه‌ای کهن دارد و به قرن ۱۳ تا ۱۲ پیش از میلاد بازمی‌گردد. مادها چکمه‌هایی با نوک برگشته و ساق بلند می‌پوشیدند که برای مناطق برفی مناسب بود. شاهان هخامنشی تا زانو با پنجه‌های صاف و مستقیم، و گاهی برگشته، به پا می‌کردند. در دوره اشکانیان نیم‌چکمه و در دوره ساسانیان کفش های بلند رواج داشت. گاهی برای استحکام بیشتر، از بندهایی با سگک برای قسمت قوزک پا استفاده می‌شد. موبدان چکمه‌های بلند با پاشنه‌های نسبتاً بلند می‌پوشیدند و زنان هخامنشی کفش هایی از چرم، گاه تا زانو، با سطح زیرین زیبا و منقوش به پا داشتند. در دوره‌های امویان تا ایلخانان، ساق بلند و بوت پوشیده می‌شد و بصره یکی از مراکز مهم تهیه آن بود. نیم‌چکمه‌های زنان صفوی از مخمل زربفت و به ارتفاع چهار انگشت بالای قوزک پا بود. انواع زنان افشاریه و زندیه چاقچور نامیده می‌شد. مردان در دوره قاجار هنگام سوارکاری از انواع چرمی بلغار با پاشنه‌های بلند استفاده می‌کردند که تا زانو می‌رسید و انتهای آن به شکل دماغه بود. مردان روستایی نیز  می‌پوشیدند و امروزه انواعی به سبک غربی و اروپایی رایج شده است.

لغت نامه دهخدا

چکمه. [ چ َ م َ /م ِ ] ( ترکی، اِ ) در ترکی، موزه را گویند. ( آنندراج ) ( غیاث ). مأخوذ از ترکی، موزه ساقه بلند و کفش مسافر. ( ناظم الاطباء ). قسمی پوتین ساقه بلند چرمین. پوتین ساقه بلند مخصوصی که معمولاً افسران ارتش یا اشخاص دیگر در اسب سواری پوشند. پای پوش چرمین بلندساق که بیشتر در اسب سواری و چوگان بازی از آن استفاده کنند.
- چکمه به گردن؛ کنایه از عذرخواهی و زینهارجویی و پوزش طلبی. و چکمه به گردن انداختن یا چکمه به گردن پیش کسی رفتن نیز اشاره به تسلیم شدن و عذر گناه رفته خواستن است.
- چکمه مرحاج؛ کنایه از چکمه بسیار بزرگ و پاره پاره. مؤلف غیاث و صاحب آنندراج نویسند: «... مرحاج مخفف میرحاج است که قافله سالار حاجیان باشد و این لقب شخصی بوده است که پاهای گنده و دراز داشته و موزه او اکثر پاره پاره میشده و در میان لوطیان این مثل مقرر شده که حریف را میگفته اند: از اینجا برو و گرنه کونت را چون چکمه مرحاج کنم. چنانکه میرنجات در شعر آورده است:
خصم تیرآور اگر دم زند آماجش کن
بزنش کفتگی و چکمه مرحاجش کن.( از آنندراج و غیاث ذیل لغت چکمه مرحاج ).

فرهنگ معین

(چَ یا چِ مِ ) [ تر. ] (اِ. ) کفش ساق بلند که تا زیر زانو می رسد.

فرهنگ عمید

نوعی کفش ساقه بلند که ساقۀ آن تا زیر زانو می رسد، موزه.

فرهنگ فارسی

نوعی کفش ساقه بلندکه ساقه آن تازانواست
( اسم ) کفش ساقه بلند که تا زیر زانو رسد موزه.

دانشنامه آزاد فارسی

چَکمه
کفش مفرغی مربوط به دوره سلوکیان
پوششی برای پا. سابقۀ چکمه به قرن ۱۳ تا ۱۲پ م می رسد. مادها چکمه های نوک برگشته با ساق بلند، مناسب مناطق برف گیر، و شاهان هخامنشی چکمه هایی تا زانو، با پنجه هایی صاف و مستقیم و نیز به بالابرگشته می پوشیدند. در دورۀ اشکانیان نیم چکمه و در دورۀ ساسانیان چکمه هایی بلند رایج بود. گاه برای محکم کردن پارچۀ شل قسمت قوزک پا از بندهایی سگک دار استفاده می شد. موبدان چکمه هایی بلند با پاشنه ای نسبتاً بلند و زنان هخامنشی چکمه هایی از چرم، گاه تا زانو، با سطح زیرین منقّش و زیبا به پا می کردند. در دوره های امویان تا ایلخانان چکمه های ساق بلند و نیم چکمه (بوت) می پوشیدند. بصره از بهترین جاهای تهیۀ چکمه بود. نیم چکمه های زنان دورۀ صفوی از پارچه های مخمل زربفت به بلندای چهار انگشت بالای قوزک پا بود. چکمه های زنان دورۀ افشاریه و زندیه چاقچور نام داشت. مردان در دورۀ قاجار به هنگام سواری از چکمه های پاشنه بلند چرمی بلغار، که تا زانو می رسید و انتهایش به شکل دماغه بود، استفاده می کردند. مردان روستایی نیز چکمه می پوشیدند. امروزه پوشیدن چکمه هایی به سبک غربی و اروپایی رایج است.

ویکی واژه

stivale
کفش ساق بلند که تا زیر زانو می‌رسد.

جمله سازی با چکمه

پر از خون چکمه ها از پا کشیده تفقدها از آن شه زاده دیده
ابر چکمه برکن یکی تنگ را به تن برفکن جوشن جنگ را
ایستاده شمر بهر کینه‌ات تا زند چکمه به روی سینه‌ات
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال اوراکل فال اوراکل فال چای فال چای