پشمک، واژهای است که در زبان فارسی به عنوان اسم مصغر برای پَشم به کار میرود. این کلمه در متون کهن، از جمله در فرهنگ معتبر برهان قاطع، ثبت شده و کاربرد داشته است. از نظر دستوری، این واژه در دستهی نامهای مصغر (ریزکننده) جای میگیرد و برای اشاره به پشم کوچک یا نازک استفاده میشده است. اما امروزه، کاربرد اصلی و شناختهشدهی پشمک، اشاره به نوعی شیرینی و حلوايی معروف است. این خوراکی، بهدلیل شباهت ظاهریاش به تارهای نازک و سفید پشم، به این نام خوانده میشود. فرآیند تهیهی پشمک شامل حرارت دادن شکر و سپس کشیدن و نازک کردن آن با حرکات مخصوص است تا رشتههای باریک و پفدار شکر شکل بگیرند. ویژگی بارز پشمک، بافت سبک، رشتهای و پنبهمانند آن است که بر اثر کِشش و چرخش پیاپی مواد اولیه در حین تولید پدید میآید. این شیرینی بهطور گسترده در ایران و بسیاری از کشورهای جهان، اغلب در جشنها، گردشها و اماکن تفریحی، عرضه و مصرف میشود و بهعنوان یک خوراکی سنتی و محبوب شناخته میشود.
پشمک
لغت نامه دهخدا
میکشد کشکک بچربی هر زمان مشتاق را
می برد پشمک بشیرینی دل عشاق را.بسحاق اطعمه.- پشمک قندی؛ همان حلوای پشمک را گویند.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- مصغر پشم. ۲- نوعی شیرینی که از شکر و روغن بو داده بشکل تارهای سفید دراز مانند پشم درست کنند.
دانشنامه عمومی
جمله سازی با پشمک
لشکر اعدا بهل، اینان که من شان دیده ام کافرم گر حمله جز بر پشمک و حلوا کنند!
آن لب شیرین که باشد داغ از حلوای قند از غم حلوای پشمک همچو مو خواهد شدن