کلمه پرواری در زبان فارسی به معنای چاقی و افزایش وزن است. این واژه معمولاً به حالتی اشاره دارد که در آن فرد یا حیوان به دلیل تغذیه زیاد یا عدم فعالیت بدنی، دچار اضافه وزن میشود. این واژه میتواند به عنوان یک ویژگی مثبت در برخی زمینهها، مانند پرورش دام، در نظر گرفته شود، زیرا در این حالت افزایش وزن معمولاً به معنای افزایش تولید گوشت است. با این حال، در انسانها، پرواری ممکن است به مشکلات سلامتی مرتبط باشد و نیاز به مدیریت و کنترل وزن را نشان دهد.
پرواری
لغت نامه دهخدا
پرواری. [ پ َرْ ] ( ص نسبی ) فربه. فربی. فربه کرده. پروری. بشبیون. مُسمَّن ( گوسفند و مانند آن ). اَکُولَه. علوفه. علیفه
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. گوسفندی که آن را در جای خوب ببندند و خوراک خوب بدهند تا فربه شود.
فرهنگ فارسی
قضایی در ولایت بتلیس
دانشنامه عمومی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] گوسفند پرورانده و چاق شده برای خوردن را پرواری می گویند.
از آن به مناسبت در باب زکات یاد شده است.
حکم فقهی
گوسفند پرواری ـ به قول مشهور ـ در نصاب زکات منظور میشود، لیکن گرفتن آن به عنوان زکات ـ درصورت عدم تمایل مالک به پرداخت آن ـ جایز نیست. مگر آنکه همه گوسفندان پرواری باشند. در این صورت، جایز است، بلکه برخی واجب دانسته اند.
جملاتی از کلمه پرواری
«اسب لاغر میان به کار آید روز میدان نه گاو پرواری »
چرا باید شگفت آری که چون گاوان پرواری فزون بینی ثمن هر جا، فزونی در سمن بینی
چرخ مردم خوار اگر روزی دو مردمپرور است نیست از شفقت مگر پرواری او لاغر است
دل عطار خونی شد ازین دریای بوقلمون چه دنیا دیو مردمخوار و چندین خلق پرواری
گاو پرواری خورد آب و علف بس بی قیاس آدمی را خود هنر کم خوردن و کم گفتنست