پارسا

پارسا، واژه‌ای است که به معنای فردی با تقوا و شایسته به کار می‌رود. این نام در فرهنگ ایرانی به عنوان نماد اخلاق و رفتار پسندیده شناخته می‌شود. پارسا به کسانی اطلاق می‌شود که در زندگی خود اصول اخلاقی را رعایت کرده و در مسیر درست حرکت می‌کنند. این افراد معمولاً به دنبال حقیقت و عدالت هستند و در تلاش‌اند تا به دیگران نیز کمک کنند. در جامعه‌ای که ارزش‌های اخلاقی همچون صداقت و امانت‌داری دارای اهمیت است، وجود افرادی با ویژگی‌های پارسا می‌تواند تأثیر بسزایی در ارتقاء سطح اخلاقی جامعه داشته باشد. آنان نه تنها الگوی خوبی برای دیگران هستند، بلکه می‌توانند در شرایط دشوار نیز به عنوان راهنما عمل کنند. در واقع، نه تنها به معنای دوری از خطا و اشتباه است، بلکه نشان‌دهنده‌ی تلاش مستمر برای بهبود خود و جامعه نیز می‌باشد. بنابراین، در دنیای امروز، ارزش‌های پارسا و رفتارهای نیکو می‌تواند به عنوان چراغ راهی برای نسل‌های آینده محسوب شود.

لغت نامه دهخدا

پارسا. ( ص ) آنکه از گناهان پرهیزد و به طاعت و عبادت و قناعت عمر گذارد. پرهیزکار و دور از معاصی و ذمائم. ( برهان ). در فرهنگ رشیدی آمده است که: «پارسا مرکب است از پارس که لغتی است در پاس بمعنی حفظ و نگهبانی و از الف که چون لاحق کلمه شود افاده معنی فاعلیت کند و معنی ترکیبی [ آن ] حافظ و نگهبان [ است ] چه پارسا پاسدار نفس خود باشد؟. زاهد. عفیف. عفیفه. عف.عفه. ورع. زکی. ( دهار ). حصان. حاصن. پارسای. حصور. متقی. معصوم. کریم. کریمه. محصنه. حصناء. پاکدامن. هیرسا. پرهیزگار و خداترس. ( صحاح الفرس )

فرهنگ معین

(ص. ) ۱ - پاک دامن، زاهد. ۲ - ایرانی. ۳ - عارف، دانشمند.

فرهنگ فارسی

پارسای، پرهیزکار، پاکدامن، زاهد، باتقوی
( صفت ) ۱ - پارسی از مردم پارس (فارس ). ۲ - ایرانی. جمع: پارسایان.
آنکه از گناهان بپرهیزد یکی از بخشهای سقز کردستان

فرهنگ اسم ها

اسم: پارسا (پسر) (فارسی) (تلفظ: pārsā) (فارسی: پارسا) (انگلیسی: parsa)
معنی: پاکدامن، آن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، دیندار، پرهیزکار، عارف، دانشمند، پرهیزگار، زاهد، متقی، متدین، مقدس، مؤمن

جملاتی از کلمه پارسا

امروز سر جریده پیران مفسدی گردی نبوده ای ز جوانان پارسا
اگر عارفی راه میخانه گیر و گر ابلهی پارسائی طلب
پارس را نعمتی از غیب فرستاد خدای پارسایان را ظلی به سر آمد ممدود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم