وسل

لغت نامه دهخدا

وسل. [ وُ س ُ ] ( ع اِ ) ج ِ وسیلة. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). رجوع به وسیله شود.

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع. ] (مص ل. ) دست به دامن شدن، توسّل جُستن.

فرهنگ فارسی

جمع وسیله

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۲(بار)
. وسیله به معنی تقرب و نزدیکی است «وَسَلَ اِلَیْهِ: تَقَرَّبَ» راغب آن را توصل از روی رغبت گفته است. وسیله هم مصدر آمده و هم اسم یعنی آنچه با آن تقرب حاصل شود. ظاهراً در آیه به معنای مصدری است یعنی ای اهل ایمان از خدا بترسید و به وی تقرب بجوئید، شاید تقوی همان تقرب باشد ذیل آیه «وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» است به نظر می‏آید مراد از آن مطلق تلاش در راه خداست و تقوی و تلاش مصداق ابتغاء تقرب و وسیله‏اند.. این لفظ فقط دو بار در قرآن مجید آمده است. در مجمع فرموده: روایت شده: رسول خدا «صلی اللَّه علیه و آله» فرمود: از خدا برای من وسیله بخواهید. آن درجه ایست در بهشت فقط به یک بنده خواهد رسید امیدوارم من او باشم. در نهج البلاغه خطبه 104. در دعا به آن حضرت فرموده: «وَ شَرِّفْ عِنْدَکَ مَنْزِلَهُ وَ آتِهِ الْوَسیلَةَ».

ویکی واژه

دست به دامن شدن، توسّل جُستن.

جمله سازی با وسل

💡 از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال زاربروکن، گروتر فورث، مونیخ ۱۸۶۰، فرایبورگ و فورتونا دوسلدورف اشاره کرد.

💡 بو در شهر اوسلو در نروژ از پدر سومالی ای و مادر نروژی متولد شد. هنگامی که هفت سال داشت به خاطر ازدواج مجدد مادرش به لس آنجلس نقل مکان کردند.

💡 در توسل به جناب تو چه تدبیر کنم چند در فرقت تو ناله شبگیر کنم‏

💡 ابوسلیمان دارانی گوید ورع اوّلِ زهد است چنانک قناعت طرفی است از رضا.

💡 ز عشق کار جهان باز می شود صائب خوشا کسی که توسل به آن جناب گرفت