واگذاشتن

چه بسیار کاخ‌ها ساختند که آنها را دربرگیرد، ولی سرانجام آن کاخ‌ها و عزیزان خود را واگذاشتند و درگذشتند. در این جمله، واگذاشتن به معنای ترک کردن یا رها کردن است. مفهوم جمله این است که افراد بسیاری کاخ‌ها و ثروت‌های زیادی ساخته‌اند، اما در نهایت، آن‌ها و عزیزانشان را ترک کرده و از دنیا رفته‌اند. این جمله به نوعی به زودگذر بودن زندگی و عدم ماندگاری دارایی‌ها و روابط اشاره دارد. در واقع، هرچقدر هم که انسان‌ها به ساخت و جمع‌آوری چیزهای مادی بپردازند، در نهایت باید آن‌ها را رها کنند و از دنیا بروند.

لغت نامه دهخدا

واگذاشتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) ترک کردن. بازگذاشتن. ( ناظم الاطباء ). اعطال. ( منتهی الارب ). رها کردن. یله کردن: ثابت ساز نزد خاص و عام که امیرالمؤمنین فروگذاشت نمی کند مصلحت خلافت را و وانمی گذارد رعایت آن را. ( تاریخ بیهقی ص 314 ).

فرهنگ معین

(گُ تَ ) (مص م. ) نک. واگذاردن.

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - تسلیم کردن تفویض کردن. ۲ - ترک کردن بازگذاشتن: ((ثابت ساز نزد خاص و عام که امیرالمومنین فرو گذاشت نمی کند مصلحت خلافت را و وا نمی گذارد رعایت آنرا. ) ) ۳ - بعهد. کسی محول کردن. یا واگذاشتن بخدا. حواله بخدا کردن.۴- موقتا آرام شدن ساکن شدن. یا واگذاشتن درد. موقتا آرام شدن. ۵ - موقتا فاصله دادن در اثنای اجرای کار و امری. یا واگذاشتن بخود. بحال خود رها کردن: (( نه تنها زمین را باین صورت بخود وامیگذارند (مردم ابراهیم آباد ) خیلی چیزها همین طوراست ) ).

جملاتی از کلمه واگذاشتن

به غیر دل که عزیز و نگاه داشتنی است جهان و هر چه در او هست، واگذاشتنی است
ای عشق، خود بگوی کز انصاف دور نیست ما را به اختیار خرد واگذاشتن؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم