هم‌گون

فرهنگ عمید

۱. هم رنگ.
۲. همانند، شبیه.

فرهنگ فارسی

همرنگ، همانند، شبیه

فرهنگستان زبان و ادب

[زبان شناسی] ← همگون شده

جمله سازی با هم‌گون

ماهی مینو حساسیت فوق‌العاده‌ای نسبت به خون هم‌گونه‌ای‌های خودش دارد و اگر بدن مینویی خراش برداشته و خونش وارد آب شود، سایر مینوها حرکات شدید ترس‌آلودی از خود نشان می‌دهند. همین ماهی نسبت به خون انواع دیگر ماهی‌ها ترس به مراتب کمتری نشان می‌دهد.
در بر او دلبری هم‌جهرهٔ خورشید باد در کف او ساغری هم‌گونهٔ گلنار باد