هلن تروایی یا اسپارتی، در اساطیر یونانی بر اساس ایلیاد هومر، دختر زئوس و لدا و همسر منلائوس، پادشاه میسنی بود. او به واسطه توطئه آفرودیت، خدای یونانی، توسط پاریس، شاهزاده تروا، دزدیده شد و به تروا منتقل گردید. این واقعه آغازگر یکی از بزرگترین جنگهای اساطیر یونان باستان، یعنی جنگ تروآ، بود. دختر زئوس، پادشاه خدایان، و لدا بود. زئوس به شکل قویی درآمد و لدا را فریب داد و با او همبستر شد. پس از آن، لدا تخمهایی گذاشت و به همین دلیل گفته میشود که هلن از تخم به دنیا آمده است. از تخمهای دیگر لدا، برادران دوقلوی هلن، کستور و پولوکس، و همچنین کلوتایمنسترا به دنیا آمدند. وی به عنوان زیباترین زن روی زمین شناخته میشد. زمانی که هلن کودک بود، تسئوس، یکی از پهلوانان مشهور یونانی، او را ربود. پیریتوس، پادشاه لاپیتها، و تسئوس تصمیم داشتند با دختران زئوس ازدواج کنند. تسئوس او را انتخاب کرد و پیریتوس پرسفونه، همسر هادس، را برگزید. اما به دلیل سن کم او برای ازدواج، تسئوس او را ربود و به مادرش آیترا سپرد تا از او مراقبت کند. کستور و پولوکس، برادران دوقلوی وی، او را نجات دادند و در عوض آیترا را ربوده و اسیر کردند.
هلن
لغت نامه دهخدا
هلن. [هَِ ل ِ ] ( اِخ ) در افسانه های یونان نام همسر منلاس بود که یونانیان به خاطر اوده سال در برابر تروا جنگیدند. گروهی او را دختر زئوس و گروهی دختر آفرودیت دانسته اند و در هر صورت نسب او درهم است و ایفی ژنی معروف را حاصل همبستری او باتزه دانسته اند. وی زیباترین زن زمان خود بود و مردان نامدار حماسی یونان از جمله پاریس دلداده وی بودند... ( از فرهنگ اساطیر یونان و رم پیر گریمال تألیف بهمنش ج 1 ص 365 ). پس از مرگ منلاس او را از اسپارت بیرون کردند و او در جزیاکرتا به هلاکت رسید. ( از حواشی نصراﷲ فلسفی بر ترجمه تمدن قدیم فوستل دُکولانژ ).
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
معنی: روشنایی و نور، ( اَعلام ) هلن دختر ژوپیتر خدای خدایان یونان یکی از وسوسه انگیزترین زنان میتولوژی [اسطوره شناسی] یونان است که زندگی رؤیایی اش پیوسته الهام بخش شعرا، نویسندگان و صورت نگاران بوده و شاهکارهای بسیاری به نام او بوجود آمده است، فرانسه از یونانی روشنایی، نور، در اساطیر یونان همسر منلاس پادشاه اسپارت که جنگ تروا به خاطر او روی داد
جملاتی از کلمه هلن
عدل چون گشت با خلافت یار نهلند از خلاف و ظلم آثار
ذاتت ز ازل تا به ابد قائم بس بیرون زتو جاهلند، تو عالم بس
برتر جهان به جاده همت که کاهلند آن بختیان که سدره و طوبی چریدهاند