لغت نامه دهخدا
هتم. [ هََ ت َ ]( ع مص ) شکسته شدن دندان پیشین از بن: هتم الرجل هتما؛ شکسته شد دندانهای پیشین آن مرد از ریشه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ) ( معجم متن اللغة ). || شکسته شدن اطراف دندان.( تاج العروس ) ( معجم متن اللغة ). کان اهتم الثنایا.
هتم. [ هَُ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ اَهتَم و هَتماء. ( اقرب الموارد ). رجوع به اَهتَم و هَتماء شود.