ننر

لغت نامه دهخدا

ننر. [ ن ُ ن ُ ] ( ص ) در تداول، لوس.
- بچه ننر؛ بچه لوس که بسیار بدو مهربانی شده و ازاین رو فاسد بار آمده است. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

(نُ نُ ) (ص. ) (عا. ) لوس، زیاده از حد عزیز داشته شده.

فرهنگ عمید

کسی که بی جهت خود را نزد دیگران عزیز کند، لوس.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که بیجهت خود را عزیز نشان دهدلوس و بیمزه:[ بچه ننر.]
در تداول: لوس.

ویکی واژه

(عا.)
لوس، زیاده از حد عزیز داشته شده.

جمله سازی با ننر

همچو چنگی شکم تهی که ترا به سر انگشت شد زباننرم گویا
بود سنجر ننر و دردانه باعث زحمت اهل خانه